اکثریت مردم اعتیاد را یک عادت مینامند. مانند عادت به مصرف چای یا ماده غذایی خاص، عادت به سبک لباس و پوشیدن خاص، عادت به رفتارهای خاص مانند رفتن به کوه یا میهمانی و مواردی از این قبیل. واقعیت آن است که اعتیاد بسیار پیچیدهتر از یک عادت معمولی است. اعتیاد ویژگیهای خاصی دارد که در هیچ یک از عادتها دیده نمیشود. اعتیاد یک پدیده پیچیده است که ابعاد مختلفی دارد. در واقع آنچه که مردم اعتیاد مینامند مجموعهای از رفتارهای ناسازگارانه است که در زبان علمی وابستگی و سوء مصرف مواد نامیده میشود. منظور از وابستگی مصرف مواد در حدی است که باعث ایجاد اختلالهای رفتاری، فیزیولوژیک و شناختی میشود. مثلا فرد برای رسیدن به اثرات اولیه ماده مصرفی، مرتبا مجبور است بر مقدار ماده مصرفی خود بیفزاید.
سوء مصرف یکی دیگر از الگوهای مصرف مواد است که باعث بروز مشکلاتی در فعالیتهای خانوادگی، شغلی، اجتماعی و … میشود. به عنوان مثال اجبار و الزام به مصرف مواد منجر به غیبت مکرر از محل کار و درس و یا بیتوجهی نسبت به مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی می شود.
انواع اعتیاد
اعتیاد به مواد مخدر بر اساس نوع ماده مصرفی به 10 طبقه تقسیم میشود.- اختلالات مرتبط با الکل
- اختلالات مرتبط با کافئین
- اختلالات مرتبط با کانابیس
- اختلالات مرتبط با مواد توهمزا
- اختلالات مرتبط با مواد استنشاقی
- اختلالات مرتبط با مواد افیونی
- اختلالات مرتبط با داروهای
خوابآور و ضد اضطراب ( نکته مهم: داروهای ضد اضطراب و خوابآور اگر با تجویز پزشک متخصص و تحت نظارت مصرف شود هیچگونه اعتیادی ایجاد نمیکند. مصرف نادرست این داروها ممکن است منجر به اعتیاد شود.
- اختلالات مرتبط با مواد محرک
- اختلالات مربوط به نیکوتین
- سوء مصرف استروئیدهای آنابولیک (طبقهای داروها شامل هورمونهای طبیعی مردانه تستوسترون هستند. این داروها اکثرا در باشگاههای ورزشی به منظور افزایش حجم عضلات در مردان و پسران نوجوان مورد استفاده قرار میگیرد)
ویژگی مشترک همه مواد اعتیاد آور این است که در دفعات اول مصرف، باعث ایجاد احساس لذت در فرد مصرف کننده میشوند.
علل به وجود آمدن اعتیاد
تاکنون پژوهشهای متعددی به بررسی علل زمینهساز در اعتیاد پرداختهاند و هرکدام از رویکرد خاصی این پدیده را مورد کاوش قراردادهاند. جامعترین و جدیدترین پژوهشها اکنون به این جمعبندی رسیدهاند که عوامل موثر در بروز اعتیاد در نوجوان شامل 4دسته کلی میباشد. این عوامل عبارت هستند از:
- علل زیستی
- نگرش و باور
- عوامل روانشناختی
- مجاورت
وقتی فردی به سمت سوءمصرف مواد پیش میرود و در دام اعتیاد گرفتار میشود تقریبا هر 4 عامل فوق به نوعی تاثیرگذار بوده و نقش مهمی دارد. اما ممکن است در هر جامعه یا بافت خاصی و با توجه به عوامل روانشناختی این عوامل سهم متفاوتی داشته باشند.
علل زیستی
بعضی از افراد به دلیل آمادگیهای زیستی مثلا آمادگیهای ژنتیکی، عدم توازن زیست-شیمیایی مغز و … استعداد و زمینه بیشتری برای رفتن به سمت اعتیاد دارند. اما این موضوع اصلا به این معنا نیست که ما تسلیم آناتومی خود هستیم و اگر فردی دچار اعتیاد میشود هیچ مسئولیتی در این زمینه ندارد. علل زیستی در کنار سایر عوامل و در تعامل با آنها میتواند خطر ابتلا به اعتیاد را دوچندان کند. بنابراین برخی ویژگیها مثلا هیجانطلبی زیاد، تنوعطلبی یا برخی بیماریها مانند اختلال بیشفعالی و یا اختلال دوقطبی به منزله نشانههای هشداری هستند که لازم است نسبت به آنها هشیار باشیم و ب نحوه مقابله و مدیریت آنها آشنا باشیم.
نگرش و باورها
در بسیاری از موارد نگرش و باورهای نادرست زمینهساز اعتیاد در نوجوانان و جوانان است. یکی از باورهای شایع در میان نوجوانان و جوانان داشتن مصونیت کاذب است. اکثر جوانان صرفا برای تجربه و همراهی با گروه همسالان برای اولین بار مصرف مواد را تجربه کردهاند. نمونهای از این باورها و نگرشهای نادرست این جمله است که “هرگز تصور نمیکردم معتاد شوم/ اگر با دوستانم همراهی نمیکردم مورد تمسخر قرار میگرفتم” و یا “مصرف گاه به گاه و تفریحی باعث اعتیاد نمیشود”
باورها و نگرشهای فوق شایعترین علل رویآوری به اعتیاد است. بسیاری از جوانانی که چنین نگرشی دارند از یک واقعیت بسیار مهم و کلیدی غافل هستند. ذکر یک مثال میتواند تا حدودی غیرمنطقی بودن این باور را نشان دهد:
احتمالا هرکسی تجربه یک غذای خوشمزه دریک رستوران را داشته است و این تجربه لذتبخش، همیشه در ذهن او باقی میماند و همیشه دوست دارد (وسوسه میشود) باز هم به آن رستوران برود و یکبار دیگر از غذای آنجا بخورد. اکنون فرض کنید تاثیر مواد بر مغز، 10 برابر بیشتر از یک غذای خوشمزه است و اینگونه است که انسان نه میتواند آن را فراموش کند و نه در مقابل وسوسه آن مقاومت کند. بنابراین شاید یک نوجوان و یا جوان فقط به قصد تفریح به سمت مواد مخدر رفته باشد آما به دلیل ساختارهای خاص مغز، این مصرف تفریحی قابل کنترل نخواهد بود.
عوامل روانشناختی
عوامل روانشناختی متعددی در شکلگیری اختلال اعتیاد در نوجوانان و جوانان اثرگذار هست. در بسیاری از موارد همین آسیبپذیریهای روانشناختی در تعامل با سایر عوامل مثلا عوامل زیستی یا مجاورت و یا نگرشهای نادرست منجر به سوءمصرف مواد مخدر میشود. این عوامل را میتوان به چند دسته تقسیم کرد که در ادامه به اختصار توضیح داده میشود.
-
عدم توسعه و رشد مهارتهای زندگی
مهارتهای زندگی مجموعهای از قابلیتها و توانمندیهایی هستند که به افراد کمک میکنند تا بر چالشهای زندگی غلبه کرده و بتوانند در مواقع بحرانی تصمیمهای مناسب بگیرند. این مهارتها در واقع در حکم واکسینه کردن افراد در برابر بسیاری از آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد هستند. یکی از مهمترین مهارتهایی که هر فردی به خصوص نوجوانان باید به آن مجهز باشند مهارت قاطعیت و نه گفتن است. بسیاری از افرادی که درگیر اعتیاد شدهاند به دلیل ترس از نه گفتن و طرد شدن حاضر به مصرف مواد شده و تصور میکردند فقط همین یکبار است. در صورتی که افرادی که مجهز به مهارت نه گفتن هستند و عزتنفس بالایی دارند به راحتی میتوانند از رفتارهای پرخطر پرهیز کرده و تمسخر گروه همسالان تاثیر چندانی بر رفتار و تصمیم آنها ندارد.
-
اختلالات روانشناختی
گاهی برخی از بیماریهای روانشناختی همچون اضطراب و یا افسردگی، بیش فعالی، اختلال دوقطبی و … منجر به اعتیاد میشود. بسیار مهم است که افراد با علائم اختلالات روانی به خوبی آشنایی داشته باشند و در صورت مشاهده علائم به دنبال درمان و کمک حرفهای از متخصصان باشند. در بسیاری از موارد دیده شده است اشخاص برای کنترل اضطراب خود به سمت مصرف مواد میروند و به جای کنترل اضطراب با مشکلات دیگری مواجه میشوند.
-
بدتنظیمی هیجان
یکی از عوامل روانشناختی که ایجاد اعتیاد در افراد را تسهیل میکند وجود نوعی بدتنظیمی هیجان است. برای این نوع افراد تحمل هیجانات ناخوشایند بسیار دردناک بوده و تصور میکنند هیجگاه نمیتوانند از شر این هیجانها رهایی یابند. همین باور و نگرش باعث میشود تا به دنبال راهکاری برای حذف هیجانهای ناخوشایند باشند و همواره به دنبال این باشند که نوعی سرخوشی را تجربه کنند. به همین دلیل بسیاری از آنها از مواد به عنوان راهکاری برای ایجاد خوشحالی استفاده میکنند اما از مضرات این راهکار به درستی آگاهی ندارند.
مجاورت
در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که مجاورت در مقایسه با سایر عوامل سهم کمتری دارد. اما در واقع، مجاورت میتواند فعالکننده بسیاری از آسیبپذیریهای موثر در اعتیاد باشد. بنابراین بسیار مهم است که افراد محیط تعاملی و دوستان خود را به دقت انتخاب کنند. قرارگرفتن در معرض مصرف مواد مخدر همانند قرار گرفتن در محیطی آلوده به انواع ویروس و باکتری است. همانطور که قرارداشتن در این محیط آلوده احتمال بیمارشدن ما را افزایش میدهد اینگونه مجاورتها نیز احتمال مصرف اتفاقی و تفننی را افزایش داده و منجر به اعتیاد میشود.
درمان اعتیاد
قبل از هر چیز بهتر است بدانید درمان و ترک اعتیاد یک فرایند تیمی است. فرد مبتلا به اعتیاد با مشکلات اقتصادی، خانوادگی، جسمانی و روانشناختی مواجه است و بهترین رویکرد این است که تیمی از متخصصان از جمله مددکاران اجتماعی، روانپزشک و روانشناس به فرد مبتلا به اعتیاد کمک کنند. مشاوره در فرایند ترک و درمان اعتیاد نقش موتور محرکه را دارد. چرا که اگر افراد تمایل و انگیزهای برای ترک نداشته باشند کمکهای مددکاری و روانپزشکی تاثیری نخواهد داشت. در فرایند مشاوره افراد ترغیب میشوند برای حل مشکل اعتیاد، فعالانه در جستوجوی راه حل باشند و مسئولیت رفتار خود را بپذیرند.
مراحل مشاوره اعتیاد چگونه است؟
مشاوره فردی در ترک اعتیاد یکی از مراحل مهم ترک اعتیاد است و در کنار استفاده از داروهای تجویزی توسط روانپزشک اثر بسیار زیادی در ترک اعتیاد خواهد داشت. در مشاوره فردی ابتدا افراد با استفاده از مصاحبه انگیزشی مورد بررسی قرار میگیرند. در مصاحبه انگیزشی توجه و تمرکز افراد بر اهداف و خواستههایشان متمرکز شده و متوجه تاثیر مواد و نقش مختلکننده آنها میشوند. در مراحل بعدی مشاوره اعتیاد، افراد نسبت به ماهیت مشکل خود شناخت پیدا کرده و وارد مرحله مهارتآموزی میشوند. در این مرحله انواع مهارتهای زندگی همچون کنترل اضطراب، کنترل خشم، جرئتورزی و … به فرد مبتلا به اعتیاد آموزش داده میشود
ولع مصرف مواد (یعنی وسوسه شدید به هنگام مشاهده نشانههای مرتبط با مواد مخدر) علت اصلی ادامه سوء مصرف مواد و همچنین علت اصلی شکست درمان و بازگشت به مصرف در افراد در حال بهبودی است. بنابراین یکی از مداخلات بسیار مهم مشاوره اعتیاد جلوگیری از عود است . در این مرحله یک سری از مداخلات روانشناختی . در مراحل بعدی به منظور پیشگیری از ولع مصرف مواد ( یعنی وسوسه شدید به هنگام مشاهده نشانههای مرتبط با مواد مخدر) افراد مداخلات روانشناختی خاصی را دریافت میکنند. یک سری از این مداخلات به افراد یاد میدهد که چگونه مواجهه خود را با نشانههای القا کننده ولع مصرف به حداقل برساند. افراد یاد میگیرند با کسب مهارتهای کنترل خشم و یا مهار افسردگی و اضطراب و استرسهای محیطی و مقابله با آنها از ایجاد ولع به علت این تنشهای روحی جلوگیری نمایند.