پدر و مادر علاقه بسیار زیادی به فرزندان خود دارند و تلاش میکنند بهترین رفتارها را برای تربیت آنان در پیش بگیرند، اما گاهی این موضوع از تعادل خارج شده و ویژگیهایی که شاید در ظاهر مثبت به نظر برسند، نتیجهای عکس در پی دارند. در ادامه با هم بررسی میکنیم والدین وابسته چگونه هستند و چه آسیبهایی به کودک خود وارد میکنند.ندآنئای اغابلایایطاذی
والدین وابسته چه ویژگیهایی دارند؟
پدر یا مادر وابسته کسی است که دلبستگی ناسالم به فرزند خود دارد و سعی میکند کنترل بیش از حدی بر زندگی کودک خود (حتی سنین بزرگسالی) اعمال کند. والدین وابسته معمولاً ادعا میکنند در تلاش برای خلق خانوادهای با عملکرد خوب و مثبت هستند، اما برعکس سبک تربیتی آنها بر رشد سالم و توسعه فردی فرزند تاثیر منفی میگذارد. اگر فکر میکنید ممکن است شما هم والد وابسته باشید، ویژگیهای زیر را در خود بررسی کنید.
کنترلگری
این نوع والدین سعی میکنند فرزندشان را کنترل کنند. این کنترل کردن ممکن است به شکلهای مختلف خود را نشان دهد. به عنوان مثال، وقتی اتفاق ناراحت کنندهای برای کودک رخ میدهد، بیش از حد معقول دخالت کرده و کنترل شرایط را بر عهده میگیرند. یک نوع دیگر کنترل میتواند به این صورت باشد که پدر یا مادر مسئولیتهای فرزند را به جای او انجام میدهند. به عنوان مثال نوجوان 15 ساله باید خودش مسئولیت برنامهریزی برای تکلیفهایش را به عهده بگیرد، اما والدینی که به فرزند وابسته هستند، این اجازه را به او نمیدهند.
روابط اجتماعی محدود
پدر و مادر وابسته بر این باور هستند که باید در تمامی ساعات روز در دسترس فرزندان باشند. این نوع والدین تصمیم میگیرند تمام زمان و انرژی خود را بر کودکشان متمرکز کنند. به همین دلیل معمولاً اولین رابطهای را که از دست میدهند، رابطه با شریک زندگیشان است. سپس کمکم زمان کمتری با خانواده خود و دوستانشان میگذارنند، زیرا تمام مدت در حال رسیدگی به فرزندان هستند.
ایجاد احساس گناه در کودک
این نوع والدین ممکن است خواسته یا ناخواسته احساسات فرزندان را تحریف کنند. به عنوان مثال به کودک احساس گناه دهند يا زماني که در مدیریت عواطف خود مشکل دارند، احساسات منفی خود را بر فرزندان فرافکني کنند. پدر و مادری که وابسته هستند، با استفاده از اين استراتژي روانشناختي، کودک را تحت فشار قرار ميدهند و او را وادار ميکنند آنگونه که آنها ميخواهند رفتار کنند.
احساس قرباني بودن
يکي از راههاي ياد دادن مهارتهاي مهم و کليدي به کودکان، تعريف کردن تجربههاي گذشته برای آنها هست. والدين وابسته به جای آموختن درس زندگی، در اين فرآيند سعي ميکنند همدردي کودک را به خود جلب کنند. اين نوع والدين به فرزند خود تکيه دارند تا از او حمايت عاطفي دريافت کنند. به عبارت ديگر به جاي انجام دادن نقش والديني از کودک انتظار دارند براي آنها نقش پدر و مادر را ايفا کند.
نداشتن مرزهای سالم
والديني که بيش از حد به فرزندان خود وابسته هستند، به سختي ميتوانند آنها را تنبيه کنند. اين نوع والدين از ترس طرد شدن توسط فرزندشان به آنها اجازه ميدهند از هر مرزي عبور کنند و به جاي اعمال محدوديتهاي لازم در تربيت کودک، هر نوع بياحترامي را تحمل ميکنند. در اين حالت حتي اگر والد ديگر از کودک بخواهد که از قوانين پيروي کند، با مخالفت و عصبانيت والد وابسته رو به رو خواهد شد.
گره زدن عزت نفس به شرایط کودک
اين نوع از والدين، اغلب عزت نفس خود را به شرايط فرزندشان گره ميزنند. پدر و مادر وابسته به طور معمول عزت نفس پاييني دارند و اگر فرزندشان آنها را تاييد کند، از خودشان راضي هستند و اگر کودک خوشنود نباشد، آنها نيز از خود رضايت ندارند. اینکه والدین برای فرزندانشان رویایی داشته باشند، امري کاملاً طبیعی است، اما والد وابسته يک گام فراتر رفته و از فرزندان انتظار دارد اهدافي که خودش به آنها نرسيده را کسب کنند.
انکار وابستگی خود
وقتي به والدين وابسته گفته ميشود که سبک تربيتي سالمي ندارند، اولين واکنش آنها انکار واقعيت است. اين انکار سريع يک مکانيسم دفاعي است، که از افراد در برابر افکار و احساسات ناراحت کننده محافظت ميکند. اما در عين حال جلوي ايجاد تغييرات لازم را ميگيرد. اگر احساس ميکنيد شما نيز والديني وابسته هستيد، براي ايجاد ارتباطات بهتر با فرزند خود ميتوانيد از دکتر مهدی امینی متخصص روانشناسی بالینی مشاوره بگيريد.
مقاله پیشنهادی: فرزندپروری چیست؟ | 10 گام تا فرزندپروری موفق
علل ريشهاي وابستگي والدين به فرزندان
در علم روانشناسي، علل مختلفي براي اين موضوع مطرح ميشود. وابستگي والدين به فرزندان ممکن است به کودکي خود آنها، آسيبهايي که ديدهاند يا سطح روابط اجتماعيشان مرتبط باشد. حتي جنسيت والد نيز ممکن است بر ميزان وابستگي او به کودک تاثيرگذار باشد. در ادامه به برخي از اين عوامل ميپردازيم.
شرايط کودکي خود والدين
سبک فرزندپروري که فرد تحت تاثیر آن بزرگ شده است، بر نوع رفتار او با کودک خود تاثيرگذار است. افرادي که خود والدين وابسته يا کنترلگر داشتهاند يا اينکه در کودکي عشق و حمايت کافي از پدر و مادرشان دريافت نکردهاند، ممکن است در بزرگسالي، سبک تربيتي وابسته را براي فرزندان خود انتخاب کنند.
عزت نفس پایین در والدين وابسته
والدینی که عزت نفس پایینی دارند، اغلب مستعد وابستگی به فرزند هستند. آنها ممکن است به تواناییهای خود اعتماد نداشته باشند و برای گرفتن احساس ارزشمندی، به فرزندان خود تکیه کنند. پدر و مادر وابسته ممکن است نیازهای فرزندشان را بر نیازهای خود ترجیح دهند و بيش از حد درگير زندگي او شوند.
کمالگرایی
والدینی که قوانين کمالگرایانه دارند، بیشتر مستعد وابستگی به فرزند خود هستند. آنها ممکن است انتظارات غیرواقعی از خود و فرزندانشان داشته باشند و برای ايجاد يک خانواده ایدهآل و کامل تلاش کنند. این موضوع میتواند به رفتارهای کنترلکننده و در نهايت وابسته کننده آنها منجر شود. بهترین مسیر برای تغییر سبک تربیتی وابسته، مراجعه به متخصص در زمینه مشاوره خانواده است.
ترس از رها شدن
گاهي اوقات وقتي افراد در گذشته رها يا طرد شدن را تجربه ميکنند، ترس عميق از دست دادن عشق و محبت ديگران در آنها ايجاد ميشود. اين نوع والدين براي جلوگيري از احساس رها شدن توسط فرزندشان، به دنبال صميميت بيش از حد با او هستند و ممکن است به کودک وابسته شوند.
آسیبهای وابستگی مادر و پدر به فرزندان
در این قسمت به آسیبهایی که وابستگی والدین به فرزندان میتواند برای کودک ایجاد کند، میپردازیم.
عدم توانايي برای تصميمگيري
والدين وابسته تمام جنبههای زندگی کودک را کنترل ميکنند. آنها به جاي او تصمیم میگیرند و اگر فرزندشان بخواهد مستقل شود و خودش انتخاب کند، به او القا ميکنند که تصميمهايش درست نيست. یکی از تاثیرات پدر و مادر وابسته، عدم توانايي در تصميمگيري فرزندان آنها در بزرگسالي است.
ناتواني در ايجاد هويت مستقل
والدين وابسته اجازه نميدهند فرزندشان شخصيت مستقل پيدا کند. این نوع والدین کودک را به نسخه دومي از خودشان تبديل ميکنند. کودکاني که در اين شرايط بزرگ ميشوند، در بزرگسالي عقايد، باورها و مواضع مخصوص به خود نخواهند داشت و مشابه والدین خود تفکر و زندگی میکنند.
ايجاد مهرطلبي
اين سبک والدين کودکاني مهرطلب تربيت ميکنند که در بزرگسالي هر کاري ميکنند تا دوست داشته شوند. وابستگي والدين به فرزندان اين احساس را در کودک ايجاد ميکند که فقط زماني خوب است که مورد تاييد والدين باشند. به همين دليل کودک در آينده دائماً به دنبال تاييد بيروني ميگردد.
سخن پایانی
شناخت علل ریشهای وابستگي والدين به فرزندان، برای رهایی از این الگوی تربیتی بسیار مهم است. والدین با پرداختن به آسیبهای دوران کودکی خودشان، کار کردن روی عزت نفس، مقابله با ترس از رها شدن و غیره میتوانند روش تربیتی سالمتری را با فرزند خود پیش بگیرند. مشاورههای درمانی حرفهای نیز راهنماییها لازم را برای والدین فراهم میکند تا بر وابستگی خود غلبه کنند.