
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
رفتاردرمانی دیالکتیکی (Dialectical Behavior Therapy – DBT) یکی از مؤثرترین و علمیترین روشهای درمانی برای کمک به افرادی است که با اختلالات شدید روانی مانند اختلال شخصیت مرزی، رفتار خودآسیبی، اختلال مصرف مواد یا مشکلات خوردن دستوپنجه نرم میکنند.
در این رویکرد، مراجعان با یادگیری مهارتهایی کاربردی مانند ذهنآگاهی، تنظیم هیجان، ارتباط مؤثر و تحمل پریشانی، میآموزند چگونه هیجانات شدید خود را کنترل کنند و رفتارهای ناسازگار را با واکنشهای سالم جایگزین نمایند. اگر شما یا یکی از عزیزانتان به دنبال درمانی ساختاریافته، اثربخش و مبتنی بر شواهد علمی هستید، DBT میتواند نقطهی شروعی مؤثر برای تغییر و بهبود پایدار باشد.
رفتاردرمانی دیالکتیکی چیست؟
رفتاردرمانی دیالکتیکی (Dialectical Behavior Therapy – DBT) یک رویکرد رواندرمانی پیشرفته و ساختاریافته است که بهطور خاص برای درمان افرادی طراحی شده است که با بیثباتی هیجانی، رفتارهای تکانشی، خودآزاری یا افکار خودکشی دستوپنجه نرم میکنند. این درمان به مراجعین کمک میکند تا ضمن پذیرش واقعیتهای دشوار زندگی، مهارتهای لازم برای مقابله مؤثر با بحرانهای روانی و هیجانی را بیاموزند.
تعریف رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
رفتاردرمانی دیالکتیکی، که با نام اختصاری DBT شناخته میشود، نوعی رواندرمانی ساختاریافته و مبتنی بر شواهد (Evidence-based) است که با هدف کمک به افرادی طراحی شده است که در تنظیم هیجانات خود با دشواری جدی روبهرو هستند.
این رویکرد درمانی ترکیبی از دو مؤلفه اساسی است: پذیرش کامل وضعیت فعلی مراجع و تغییر تدریجی و هدفمند رفتارهای ناکارآمد. در واقع DBT تلاش میکند تا فرد هم یاد بگیرد خودش را همانگونه که هست بپذیرد و هم برای ساختن زندگی سالمتر و رضایتبخشتر، دست به تغییر بزند. در واقع، ویژگی متمایز DBT در مقایسه با بسیاری از درمانهای دیگر، همین تعادل دقیق میان پذیرش و تغییر است. بههمین دلیل، این درمان بهویژه برای افرادی که دچار نوسانات شدید خلقی، روابط بینفردی بیثبات، رفتارهای خودآسیبرسان یا اختلال شخصیت مرزی هستند، بسیار مؤثر شناخته شده است.
تاریخچه رفتاردرمانی دیالکتیکی
رفتاردرمانی دیالکتیکی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط دکتر مارشا لینهان (Marsha M. Linehan)، روانشناس و استاد دانشگاه در آمریکا، توسعه یافت. او که در آن زمان بهصورت تخصصی با مراجعان دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) کار میکرد، متوجه شد که بسیاری از این بیماران نهتنها به درمانهای سنتی پاسخ نمیدهند، بلکه اغلب در میانه راه درمان را رها میکنند یا رابطهای پرتنش با درمانگر خود دارند.
لینهان ابتدا تلاش کرد با استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT) به این بیماران کمک کند، اما بهتدریج دریافت که تأکید بیش از حد بر «تغییر» باعث میشود افراد احساس کنند مورد قضاوت یا فشار قرار گرفتهاند. همین موضوع باعث شد او به سمت طراحی رویکردی حرکت کند که بتواند هم «پذیرش» را در دل درمان جای دهد و هم «تغییر رفتاری» را حفظ کند.
در این مسیر، لینهان با الهام از مفاهیم فلسفه دیالکتیک، مهارتهای ذهنآگاهی بودایی، و چارچوب رفتاری CBT، رویکردی نوآورانه طراحی کرد که بعدها به نام رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) شناخته شد.
از آن زمان تاکنون، DBT در مطالعات متعدد بینالمللی تأیید شده و امروزه در بسیاری از کشورها، بهویژه در مراکز درمانی تخصصی برای اختلالات شدید، بهعنوان یکی از مؤثرترین روشهای درمانی بهکار میرود. در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانی، اثربخشی این درمان بخصوص در افراد مبتلا به شخصیت مرزی که رفتارهای خودآسیبی دارند؛ بسیار بیشتر است.
مفاهیم اصلی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
دو مفهوم اصلی و مرتبط با رفتاردرمانی دیالکتیکی عبارتند از الف) دیالکتیک (Dialectics)؛ تشخیص پیچیدگی زندگی و نحوه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری افراد از محیط خود، و ب) نظریه زیستی ـ اجتماعی (Biosocial Theory)؛ این ایده که عوامل محیطی و بیولوژیکی هر دو بر فرایند تنظیم احساسات فرد تأثیر میگذارند.
دیالکتیک (Dialectics)
دیالکتیک بر این امر تاکید دارد که واقعیت پیچیده، دائماً در حال تغییر و به هم مرتبط است. هنگامی که تغییر در یک حوزه از زندگی فرد اتفاق میافتد، تأثیرات آن در حوزههای دیگر نیز احساس میشود. همچنین این مفهوم نشان دهنده این واقعیت است که افراد تحت تأثیر محیط خود هستند و بر محیط خود نیز تأثیر میگذارند. دیالکتیک به فرد کمک میکند تا بپذیرد که نیروهای مخالف بخشی از واقعیت هستند و هر کدام جایگاه خود را دارند.
به عنوان مثال، پذیرش و تغییر که در ظاهر متضاد هستند، نقش اصلی را در رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) دارند. دیدگاه دیالکتیکی شامل دیدن مسائل در سایههای خاکستری به جای سیاه و سفید است. برای مثال، اگرچه افراد ممکن است دیدگاههای بسیار متفاوتی در مورد یک رویداد یا موقعیت داشته باشند، اما دیالکتیک پیشفرض میگیرد که هر یک از این دیدگاهها بخشی از حقیقت را در بر داشته باشد – و هیچ دیدگاهی نمیتواند ادعای “حقیقت مطلق” داشته باشد!
نظریه زیستی ـ اجتماعی (Biosocial Theory)
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر این نظریه استوار است که عوامل زیستی و محیط هر دو تأثیرات قابل توجهی بر رشد سیستم عصبی مرکزی دارند، که احساسات را در انسان تنظیم میکند. همچنین، تفاوت در نحوه عملکرد سیستم عصبی مرکزی – به دلیل ژنتیک، رشد جنین، یا قرار گرفتن در معرض ضربه در سنین پایین – ممکن است مدیریت یا تنظیم احساسات شدید را برای برخی افراد دشوارتر کند.
علاوه بر این، فردی که از نظر بیولوژیکی آسیبپذیر است و در محیطی زندگی میکند که واکنشهای عاطفی نامناسب یا اشتباه را دریافت میکند (برای مثال تنبیه میشود یا تحقیر میشود)، این شخص یاد نمیگیرد که چگونه با موفقیت احساسات ناراحت کننده را مدیریت کند. به جای آن، او یاد خواهند گرفت که ابراز احساسات خود را به طور کامل متوقف کنند، و یا احساسات خود را به روشهای افراطی ابراز کند (مانند حملات کلامی، طغیان خشم، خودآزاری و غیره).
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) مسائل مراجعین را ناشی از رفتارهای ناسازگارانه می بیند. در این رویکرد درمانی عواطف، افکار، احساسات و اعمال به عنوان اجزای رفتار در نظر گرفته میشوند. رفتاردرمانگر دیالکتیکی یا تراپیست DBT بر اساس این دیدگاه عمل میکنند که ناتوانی در مدیریت یا تنظیم احساسات دردناک، اغلب هسته اصلی بسیاری از بیماریهای روانی مانند اختلال شخصیت مرزی، اضطراب، افسردگی، مصرف مواد، اختلالات خوردن و همچنین خودکشی است. بنابراین در فرایند درمان، مراجع و تراپیست بر شناسایی و جایگزینی رفتارهایی که منبع پریشانی هستند با رفتارهای سازگارتر تمرکز میکنند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
مطالعات بالینی متعددی اثربخشی درمان دیالکتیکی رفتاری را در کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی، رفتارهای خودزنی، اقدام به خودکشی و نوسانات شدید خلقی تأیید کردهاند. DBT با تمرکز بر آموزش مهارتهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و ذهنآگاهی، به بیماران کمک میکند تا رفتارهای ناسازگار را کاهش داده و عملکرد روانی و بینفردی خود را بهبود بخشند.
بر اساس یافتههای علمی، رفتاردرمانی دیالکتیکی یکی از رویکردهای درمانی موثر و با استاندارد بالا (Gold Standard) برای درمان افراد دارای مشکلات عاطفی شدید و رفتارهای پرخطر محسوب میشود. اثربخشی DBT نه تنها در درمان اختلال شخصیت مرزی، بلکه در اختلالات دیگری مانند افسردگی مقاوم به درمان، اختلالات خوردن و مصرف مواد نیز گزارش شده است.
اهداف اصلی رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT چیست؟
اهداف درمانی در رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) توسط مراجع در زمان شروع ارتباط با تراپیست تعیین میشود و کاملاً فردی است. مثالهایی از اهداف بالقوه درمان DBT میتواند شامل توقف رفتار آسیب زدن به خود در زمان بروز مشکل در یک رابطه عاطفی، یادگیری نحوه برخورد با خشم بدون توسل به خشونت، یا یادگیری نحوه برخورد با تعارضات در محل کار، باشد.
به طور کلی، هدفهای اصلی DBT شامل افزایش آگاهی، استفاده از مهارتها و یادگیری رفتارهای سازگارانهتر و در زمینههای زیر است:
پذیرش و تغییر: پذیرش شرایط و اقدام فعال برای تغییر بخش مهمی در رفتاردرمانی دیالکتیکی بوده و مرتبط با دیالکتیک درمان DBT است.
تنظیم هیجانی: درک و نامگذاری احساسات، تغییر پاسخ به احساسات، مدیریت هیجانات شدید.
تحمل پریشانی: تحمل واقعیتهای بحران، پذیرش احساسات، پذیرش موقعیتهای ناراحت کننده.
اثربخشی در روابط بین فردی: ایجاد روابط سالم، نحوه مدیریت موثر تعارض با دیگران.
کنترل توجه: توانایی تغییر کانون توجه از افکار، احساسات یا موقعیتهایی که پریشانی عاطفی را افزایش میدهند، و در عوض تغییر توجه به مواردی که پریشانی را کاهش داده و یا افکار، احساسات و عواطف مثبت را افزایش میدهند.
مهارتهای مقابلهای: افزایش استفاده از راهبردهای مقابلهای و حل موثر و سازگارانهتر مسائل.
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) در درمان چه اختلالاتی موثر است؟
شاید برایتان این سوال پیش آمده که” رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چه کاربردی داشته و برای درمان چه بیماریهایی موثر است؟”. در پاسخ باید گفت اگرچه DBT برای درمان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین ـ که در آن فرد مبتلا با مشکلات تنظیم هیجانی، احساس پوچی، مشکلات هویتی، اصرار برای صدمه زدن به خود، اختلال خلقی و سایر علائم دست و پنجه نرم می کند؛ طراحی شد. اما امروزه DBT برای درمان سایر اختلالات و بیماریهای روانی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. بخصوص برای اختلالاتی که مقاوم به درمان بوده و مزمن میشوند. طبق تحقیقات انجام شده رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) میتواند برای درمان موارد زیر موثر باشد:
- اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین (BPD)
- اختلال شخصیت اجتنابی (AVPD)
- اختلال افسردگی اساسی (شامل افسردگی مقاوم به درمان و افسردگی مزمن)
- اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
- اختلال وسواس جبری (OCD)
- اختلالات خوردن (مانند بی اشتهایی عصبی، اختلال پرخوری و پرخوری عصبی)
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
- اختلال مصرف مواد
- اختلال دوقطبی
- رفتارهای خودآزاری غیرخودکشی
- مدیریت خشم
- بیشفعالی (ADHD)
- رفتار خودکشی
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چگونه انجام میشود؟
بطور کلی جلسات رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) ترکیبی از جلسات فردی و گروهی است که در ادامه به ذکر جزئیات آن پرداخته میشود:
درمان فردی؛ جلسات درمان انفرادی DBT با یک تراپیست متخصص و آموزش دیده برگزار میشود و در آن مهارتهای رفتاری به بیماران آموزش داده میشود تا بتوانند با چالشهای زندگی شخصی سازگارانهتر برخورد کنند.
گروهدرمانی؛ در جلسات گروهدرمانی DBT به بیماران مهارتهای رفتار اجتماعی در یک محیط گروهی آموزش داده میشود.
کوچینگ تلفنی/آنلاین؛ در کوچینگی که به صورت آنلاین یا تلفنی امکانپذیر است بیماران میتوانند بین جلسات با تراپیست خود در ارتباط باشند. این امر کمک میکند تا مراجع تا راهنماییهای لازم را برای مقابله با شرایط دشواری که در حال حاضر درگیر آن است، دریافت کند.
فرایند درمان DBT چگونه است؟ | ساختار جلسات DBT
رفتاردرمانی دیالکتیکی نیز به مانند هر روش تراپی دیگری دارای فرایند مخصوص به خود است. برای آشنایی بیشتر با فرایند DBT در اینجا یک نمای کلی از آنچه در هر مرحله از رفتاردرمانی دیالکتیکی باید انتظار داشته باشید، ارایه شده است. بطور کلی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) دارای چهار فرایند اصلی پیشارزیابی، درمان فردی، آموزش مهارتها (گروهی یا فردی) و مشاوره است.
پیشارزیابی در DBT
قبل از شروع رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT، تراپیست یک ارزیابی اولیه و جامع انجام میدهد تا در مورد نگرانی های شما بیشتر بداند و مطمئن شود که DBT بهترین روشدرمانی برای شما است. درمانگر احتمالاً در مورد ماهیت درمانDBT و آنچه از درمان باید انتظار داشته باشید، بحث خواهد کرد. در این مرحله ممکن است از شما بخواهد تا پرسشنامههای بالینی و شخصیتی مرتبط را تکمیل نیز نمایید.
درمان انفرادی در DBT
جلسات درمانی انفرادی DBT معمولاً هر هفته به مدت 45 تا 60 دقیقه برگزار میشود. در طول این جلسات، تراپیست به شما کمک میکند تا در صورت امکان، برنامهای برای مراقبت از خود در مقابل رفتارهای خود آسیبرسان تدوین کنید. همچنین به شما کمک میشود تا با برخی از تعارضات خود مواجه شده و مهارتهای جدیدی را برای کمک به بهبود علائم یاد بگیرید.
آموزش مهارتها در DBT
آموزش مهارتها چه بصورت فردی و چه به صورت گروهی بخشی جداییناپذیر از رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) هستند. برخلاف انواع دیگر گروهدرمانی، در گروهدرمانی DBT جای اشتراکگذاری تجربیات و دریافت حمایت همتایان، بر یادگیری مهارتها تاکید میشود.
مشاوره در DBT
یکی از موضوعات مهم در فرایند درمان DBT مشاورههای تخصصی است که در زمینه موضوعات مختلف به مراجع داده میشود. بخصوص در زمانی که مراجع در یک چالش و دوراهی گیر میکند وجود چنین مشاورههایی میتواند راهگشا باشد.
4 مرحله درمان در رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)
بر اساس رویکرد رفتاردرمانی دیالکتیکی و با توجه به اهداف درمانی که مختص هر مراجع است، درمان به چهار مرحله اصلی تقسیم میشود. این مراحل لزوماً خطی نیستند. طوری که ممکن است گاهی بر اساس شرایط بیمار، درمان به مرحله قبلی برگردند تا اهداف و اقدامات آن مرحله از درمان دوباره بررسی شود.
مرحله 1: تثبیت رفتاری مراجع که شامل تحت کنترل گرفتن رفتارهای مشکلساز و آسیب زننده وی است. بطور کلی، در فرایند درمان DBT کاهش جدیترین و خود تخریبیترین رفتارها اولین هدف درمان است و در ابتدا به آنها پرداخته میشود. رفتار ایمنِ مراجع، مهمترین مؤلفهای است که در این مرحله از درمان به آن پرداخته میشود. بدین منظور، اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه خطر قریبالوقوع برای بیمار یا دیگران در پیش گرفته میشود. هر گونه الگوی رفتاری که ممکن است با درمان تداخل داشته باشد نیز در اینجا بررسی شده و در مورد آن بحث میشود.
مرحله 2: در این مرحله، درمان به مسائلی که بر کیفیت زندگی فرد تأثیر می گذارد، مانند اثربخشی بین فردی، مهارتهای تنظیم هیجانی و توانایی تحمل پریشانی تمرکز دارد. در خلال جلسات مرتبط با این مرحله، تجارب آسیبزا بررسی میشوند و افکار، باورها و رفتارهای ناسازگار مورد توجه قرار میگیرند.
مرحله 3: در مرحله سوم به مسائل مربوط به عزت نفس مراجع پرداخته میشود. در این مرحله به مراجع کمک میشود تا اعتماد به نفس خود را بازیابی کرده و برای حرکت در مسیر اهداف شخصی و حل مشکلات زندگی روزمره آماده شود.
مرحله 4: هدف مرحله آخر کار با مراجع در جهت دستیابی به معنا در زندگی و لذت بردن از آن است. در این مرحله، به مراجع کمک میشود تا برای به دست آوردن بیشترین سود از زندگی خود تلاش کند، از جمله یافتن راههایی برای تجربه شادی بیشتر، تقویت روابط خود و پیگیری اهداف جدید در زندگی.
چه مهارتهایی در رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) آموزش داده میشود؟
همانگونه که گفته شد یکی از بخشهای اصلی رفتاردرمانی دیالکتیکی یا آموزش مهارتهای مرتبط با مدیریت خلق، رفتار، احساسات و روابط است. چهار مهارت اصلی که در DBT آموزش داده میشود شامل مهارت ذهن آگاهی، مهارت تحمل پریشانی، مهارت ارتباط بین فردی و مهارت تنظیم هیجانات است. یادگیری این مهارت ها به شما کمک میکند تا با چالشها و مشکلات زندگی روزمره سازگاری بهتری داشته باشید.
مهارت ذهن آگاهی
مهارت ذهن آگاهی یک بخش اصلی در رفتاردرمانی دیالکتیکی است. این مهارت به عنوان پایهای برای آموزش سایر مهارتها در رفتاردرمانی دیالکتیکی در نظر گرفته میشود. این مهارتها بر آموزش نحوه مشاهده خود و محیط از منظری متفاوت و غیر قضاوتی تاکید دارد؛ یعنی مشاهده خود و محیط خود به شیوهای عینی و توصیف آنچه در داخل و خارج از بدن خود میافتد. در واقع، ذهن آگاهی یکی از ایدههای اصلی در پشت سایر عناصر DBT است. زیرا به افراد کمک میکند تا احساسات قدرتمندی که هنگام به چالش کشیدن عادات یا قرار گرفتن در معرض موقعیتهای ناراحت کننده احساس میکنند را، بپذیرند و تحمل کنند.
مهارت تحمل پریشانی
مفهوم تحمل پریشانی از روشها و تکنیکهای مورد استفاده در درمانهای مراجع ـ محور، روان پویشی، روانکاوانه، درمان گشتالتی و غیره ناشی میشود. تحمل پریشانی به این معناست که یاد بگیریم ناراحتی هیجانی را به شکل درست و بدون توسل به واکنشهای ناسازگارانه تحمل کنیم. بدین منظور، درمانگر DBT به فرد کمک میکند تا با شناسایی صحیح احساسات و انتخاب رفتارهای سازگارانهتر، واکنش مناسبی در شرایط بحرانی نشان دهد. این مهارت باعث میشود تا از بروز بسیاری از رفتارهای مخرب و آسیبزننده جلوگیری شود. برخی از تکنیکهای مرتبط با مهارت تحمل پریشانی شامل آموزش حواسپرتی عمدی، خود آرامسازی، و پذیرش رادیکال و غیره است.
مهارت ارتباط بین فردی
با توجه به اینکه عدم مدیریت هیجانات میتواند مشکلات زیادی در روابط بین فردی ایجاد کند، آموزش مهارت بین فردی یکی از اهداف اصلی رفتاردرمانی دیالکتیکی است. برای بهبود روابط بین فردی به مراجعین مهارتهای اجتماعی و ارتباطی چون ارتباط موثر، قاطعیت و حل تعارض آموزش داده میشود. یادگیری مهارت بین فردی به فرد این امکان را میدهد تا به طور مؤثرتری در روابط اجتماعی و بین فردی ظاهر شود. بطور کلی، در آموزش مهارت بین فردی در DBT بر سه موضوع احترام به خود، رفتار احترامآمیز با دیگران و قاطعیت تاکید میشود. در واقع روابط بین فردی سالم، ناشی از ایجاد تعادل بین نیازهای دیگران با نیازهای خود، و در عین حال حفظ احترام به خود است.
مهارت تنظیم هیجانی
آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی در رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT مبتنی بر این فرضیه است که احساسات شدید پاسخهای شرطی و آموخته شده هستند. این احساسات به مرور زمان و بر اساس تجربیات دردسرساز فرد شکل گرفتهاند. بنابراین لازم است تا در فرایند درمان این پاسخهای شرطی ناکارامد تغییر یابند. آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی به استفاده از انواع استراتژیهای شناختی و رفتاری متمرکز است. یادگیری این تکنیکها میتواند به کاهش پریشانی ناشی از احساسات منفی و افزایش تجربه هیجانهای مثبت منجر شود. بطور کلی آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی را میتوان در چهار بخش درک و نامگذاری احساسات و هیجانها، تغییر احساسات ناخواسته، کاهش آسیبپذیری به احساسات، و مدیریت شرایط بحرانی طبقهبندی کرد.
پس از شروع رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چه تغییراتی در شما ایجاد میشود؟
در رفتار درمانی دیالکتیکی یا DBT، تراپیست سعی میکند تا تضادی که در ظاهر بین پذیرش خود و تغییر وجود دارد را حل کند. در واقع تراپیست DBT به فرد کمک میکند خودش را با تمام نقصهایش بپذیرد و به احساسات و عواطفی که در لحظه تجربه میکند توجه کرده و آنها را بپذیرد.
در فرآیند انجام این درمان، درمانگر تجربیات فرد را تأیید میکند و فرد متوجه میشود، کاری که انجام داده هرچند بهترین انتخاب ممکن نبوده ولی به اقتضای شرایطی بوده که در آن قرار داشته است.
6 تغییر زیر معمولاً تغییراتی هستند که در فرآیند درمان با روش رفتاردرمانی دیالکتیکی اتفاق میافتند:
- پذیرش و تغییر: شما راهبردهایی را یاد میگیرید که به شما کمک میکند شرایط زندگی و احساسات و عواطف خودتان را بپذیرید و تحمل کنید. همچنین شما مهارتهایی را کسب میکنید که باعث میشوند تغییرات مثبتی در رفتارها و تعاملتان با دیگران ایجاد کنید.
- تغییرات رفتاری: شما یاد میگیرید الگوهای رفتاری مخرب خود را شناسایی و تحلیل کرده و رفتارهای مناسبتری را جایگزین آنها کنید.
- تغییرات شناختی: طی فرآیند درمان DBT، به مرور بر روی تغییر و اصلاح افکار و باورهایی که مؤثر و مفید نیستند، تمرکز میشود. این امر باعث میشود تا بسیاری از باورهای ناکارآمد و سوگیریهای شناختی در شما اصلاح شود.
- همکاری و مشارکت: شما در رفتاردرمانی دیالکتیکی یاد میگیرید تعاملات اجتماعی خود را بهبود ببخشید و با کار گروهی و روحیهی تیمی آشنا شوید.
- حمایت:شما توسط تراپیست و یا سایر اعضای تیم درمان، با نقاط قوت و توانمندیهای خود آشنا شده و تشویق میشوید تا آنها را تقویت کرده و به کار بگیرید.
طول مدت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چقدر است؟
مدت زمان لازم برای رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT معمولاً شش ماه تا یک سال است. با این حال، هر مراجعی منحصر به فرد بوده و ممکن است این مدت زمان متفاوت باشد. بطور کلی، طول مدت انجام رفتاردرمانی دیالکتیکی به عواملی چون شدت بیماری، تعداد اختلالات روانی موجود در فرد، مزمن مسائل بستگی دارد. در افراد مبتلا به اختلالات شخصیت مثل اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین، درمان ممکن است طولانیتر هم باشد. بسیاری از درمانگران معتقدند که درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD)، ممکن است چندین سال طول بکشد.
مزیتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چیست؟
در فرایند رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT، درمانگر و مراجع تلاش میکنند تا تضاد ظاهری بین پذیرش خود و تغییر را حل کنند. این امر باعث تغییرات بسیار مثبتی در فرد میشود. اعتبار بخشیدن به افکار، احساسات و رفتارهای مراجع توسط تراپیست، احتمال همکاری در درمان را بیشتر میکند. این امر باعث میشود که ذهن مراجع با ایده تغییر احساس راحتی بیشتری پیدا کند.
تحقیقات صورت گرفته مزیتهای چندگانهای را در درمان DBT ذکر کردهاند که در ادامه به خلاصهای از آنها اشاره شده است:
- موجب کاهش محسوس خودآزاری و رفتارهای آسیب به خود میشود.
- به مراجعین کمک میکند تا به طور سازگارانهتری با چالشهای زندگی روبرو شوند.
- روابط بین فردی را بهبود میبخشد.
- رفتاردرمانی دیالکتیکی میتواند موجب کاهش مصرف مواد شود.
- علائم و شدت افسردگی را کاهش میدهد.
- مهارتهای مقابله سازگارانه را در فرد افزایش میدهد.
- موجب بهبود کیفیت زندگی فرد بیمار میشود.
معایب رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چیست؟
بطور کلی، رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یک درمان ایمن، مؤثر و تایید شده است، اما ممکن است به مانند بسیاری از درمانها معایبی هم داشته باشد. برخی از معایبی که مراجعین در مورد آن مطرح میکنند شامل موارد زیر است:
- درمان DBT معمولاً زمانبر و نسبتاً طولانی است و میتواند پرهزینه باشد.
- با توجه به ماهیت اختلالاتی که هدف درمان DBT هستند ممکن است نرخ ریزش بیماران و عدم ماندگاری در درمان بالا باشد.
- تجربه احساسات مربوط به گذشته در فرایند درمان، ممکن است برای برخی مراجعین کمی آزارنده باشد.
مقایسه DBT با سایر روشهای درمان روانشناسی
تفاوت DBT با درمان شناختی رفتاری (CBT)
در حالی که CBT عمدتاً بر تغییر افکار و باورهای ناکارآمد تمرکز دارد، DBT تلاش میکند تعادلی بین پذیرش وضعیت فعلی و تغییر تدریجی رفتارهای آسیبزا برقرار کند. مراجعان در DBT میآموزند که هیجانات خود را به رسمیت بشناسند، بدون قضاوت آنها را تجربه کنند و در عین حال، بهسوی رفتارهای سازگارتر گام بردارند. درCBT تأکید بیشتری بر تحلیل منطقی افکار وجود دارد، اما در DBT بخش زیادی از فرآیند درمان به تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و تحمل پریشانی اختصاص دارد.
مقایسه DBT با درمان پذیرش و تعهد (ACT)
ACT نیز بر پذیرش و زندگی در لحظه تاکید دارد، اما DBT مهارتهای بسیار مشخص و کاربردیتری برای مدیریت هیجانات و رفتارها آموزش میدهد. ضمنا اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی برای درمان شخصیت مرزی تایید شده است، اما ACT هنوز اثربخشی تایید شدههای در درمان این اختلال ندارد.
تفاوت DBT و طرحوارهدرمانی (SFT)
درمان دیالکتیکی بر آموزش مهارتهای عملی مثل تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و بهبود روابط تمرکز دارد، در حالیکه طرحوارهدرمانی به دنبال اصلاح باورهای عمیق و ناسازگار شکلگرفته از کودکی است. درمان DBT ساختارمندتر و کوتاهمدتتر است، ولی طرحوارهدرمانی اغلب عمیقتر و بلندمدتتر عمل میکند.
مقایسه DBT با روانکاوی و درمانهای روانتحلیلی
DBT یک درمان مدرن، مهارتمحور و مبتنی بر شواهد است که با ساختاری مشخص پیش میرود؛ اما روانکاوی و درمانهای روانتحلیلی بر کشف تعارضات ناخودآگاه و تحلیل روابط گذشته در فضای درمان تمرکز دارد. روانکاوی معمولاً طولانیتر و کندتر پیش میرود، در حالیکه DBT مداخلاتی سریعتر و ملموستر ارائه میدهد.
آیا رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) موثر است؟
همانگونه که گفته شد، امروزه درمان دیالکتیکی یا DBT به عنوان یکی از درمانهای موثر و مبتنی بر شواهد محسوب میشود. این روش درمانی علاوه بر آنکه یک روش تایید شده برای درمان اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین است، برای درمان بسیاری از اختلالات روانی دیگر نیز موثر بوده است. تحقیقات مختلف نشان داده است که DBT برای افرادی که دارای علائم اختلال شخصیت مرزی ، رفتارهای خودکشی و موارد مشابه بودهاند، موثر است. همچنین در مطالعات گوناگون اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در درمان رفتارهای خودکشی/ خودآزاری، اختلالات خوردن، علائم افسردگی ، اضطراب مزمن و مصرف مواد تایید شده است.
چگونه یک تراپیست DBT خوب پیدا کنیم؟
برای اینکه یک روش درمانی اثربخش باشد، آشنایی کامل تراپیست با آن ضروری است. همانگونه که گفته شد رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یک درمان موثر برای برخی از اختلالات روانی و بالینی است. لذا کسی که به عنوان تراپیست DBT فعالیت میکند بهتر است ترجیحاً دارای مدرک روانشناسی بالینی باشد. معمولاً روانشناسان بالینی آموزشهای تخصصی لازم در زمینه تشخیص و درمان اختلالات روانی را میبینند. این روانشناسان بر اساس دانش مربوط به علائم و نشانههای اختلالات روانی، ماهیت مشکلات را به خوبی شناخته و میتوانند طرح درمانی مناسب برای هر بیمار در نظر بگیرند. داشتن گواهینامه شرکت در دورههای رفتاردرمانی دیالکتیکی، داشتن مجوز ارایه خدمات رواندرمانی از سازمان نظام روانشناسی، حوزه کاری تخصصی در اختلال شخصیت و کاربرد DBT در درمان میتوانند تا حدود زیادی نشان دهنده این باشند که تراپیست شما میتواند یک تراپیست DBT باشد. در این زمینه مطالعه نظرات مراجعین دیگر یا حتی پرسش مستقیم از درمانگر در خصوص رویکرد درمانی وی نیز میتواند کمک کننده باشد.
برای اطمینان از اینکه آیا تراپیست شما با رویکرد رفتاردرمانی دیالکتیکی آشنایی دارد و برای درمان از آن استفاده خواهد کرد، پرسیدن سوالات زیر میتواند کمک کننده باشد:
سوابق تحصیلی شما چیست؟ آیا دارای مجوز مشاوره و رواندرمانی از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره هستید؟
چه دورههای آموزشی مرتبط با DBT را گذراندهاید؟
رفتاردرمانی دیالکتیکی که ارایه میدهید بصورت فردی است یا گروهی؟
آیا در فرایند تراپی فقط از درمان DBT استفاده میکنید یا کاربرد سایر رویکردهای درمانی نیز مد نظر شما هستند؟ اگر چنین است، از چه روشهای درمانی دیگری استفاده میکنید؟
پرسیدن چنین سوالاتی تا حد زیادی میتواند خیال شما را در فرایند درمان و انتخاب تراپیست DBT خوب راحت کند. اگر هر سوالی در رابطه با درمان و تراپپیست DBT داشتید، خجالت نکشید و با خیال راحت آنها را با تراپیست خود درمیان بگذارید. این امر باعث راحتی بیشتر و تعامل بهتر شما با تراپیست خواهد شد.
آیا رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) میتواند به صورت آنلاین انجام شود؟
به طور کلی، مطالعات نشان میدهد که رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین، به اندازه درمان حضوری موثر است. درمان DBT آنلاین اغلب به راحتی در دسترس بوده و بسیاری از مراجعین آن را راحتتر و مقرون به صرفهتر میدانند. در رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین کلیه قواعد محرمانه بودن، دسترسی و مشارکت فعال در درما و رعایت چارچوبهای علمی درمان مد نظر است و به خوبی قابل اجراست.
در اولین جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چه انتظاری باید داشته باشیم؟
اولین جلسات درمان جزء مهمترین جلسات محسوب میشود. در طول اولین جلسه DBT، شما و تراپیست برای شناسایی اهداف چند جلسه اول با هم کار خواهید کرد. درمانگر شما همچنین درباره سابقه شما میپرسد (مخصوصاً در مورد رفتارهای پرخطر مانند خود آسیبی و اقدام به خودکشی، زیرا باید ابتدا به این موارد پرداخته شود).
در این جلسه سعی خواهد شد به اهداف درمان و اطلاعات مورد نیاز در مورد آن پرداخته شود. این امر باعث میشود تا مراجعین بدانند که چه انتظاری از درمان باید داشته باشند. یکی از اهداف جلسات اول درمان DBT، ارائه اطلاعاتی در جهت کاهش آشفتگی مراجع و کم کردن ناراحتی روانی وی است.
انواع اطلاعاتی که معمولاً در اولین قرار مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از:
پرداختن به نقش تراپیست و مراجع/ بیمار
صحبت در مورد محرمانه بودن و حدود آن
پرداختن به ساختار جلسات DBT
صحبت در مورد تعداد و طول جلسات مورد نیاز
بحث در مورد مدت درمان
پرداختن به هزینه جلسات و قوانین از دست رفته یا لغو شده
صحبت در مورد حمایت در شرایط بحرانی
سخن پایانی
رفتاردرمانی دیالکتیکی آنلاین، به اندازه درمان حضوری موثر است. درمان DBT آنلاین رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) روشی مؤثر و ساختاریافته در درمان اختلالات روانی، بهویژه اختلال شخصیت مرزی و رفتارهای خودزنی است. این شیوه درمانی با ترکیب جلسات فردی، گروهی و تمرینهای خانگی، به کاهش علائم شدید روانی و ارتقای کیفیت زندگی کمک میکند. اگر به دنبال درمانی علمی برای مدیریت احساسات شدید یا کاهش رفتارهای آسیبزننده هستید، درمان DBT میتواند گزینهای کارآمد باشد.
حالا نوبت شماست؛ از فکر کردن به یادگیری ثبات هیجانی، به عمل برسید…
اگر آمادهاید با رفتاردرمانی دیالکتیکی مهارتهای تنظیم هیجان را یاد بگیرید، فرصت را از دست ندهید و همین حالا برای رزرو نوبت تراپی با دکتر مهدی امینی اقدام کنید. امروز بهترین زمان است!
رزرو نوبت تراپیدرمان دیالکتیکی رفتاری (DBT) یک روش تخصصی رواندرمانی است که به تنظیم هیجانها، کاهش رفتارهای خودآسیبرسان و بهبود مهارتهای بینفردی کمک میکند.
