یکی از مهمترین موضوعاتی که والدین با آن روبهرو هستند، لجبازی کودکان میباشد. کودکان لجباز، با نادیدهگرفتن خواستههای دیگران و بیاعتنایی، سعی در برآورده کردن خواستههای خود به هر قیمتی دارند. آنها اغلب دیگران را وادار به انجام کاری میکنند که خود دوست دارند و درواقع برای به کرسی نشاندن حرف خود، دست به هرکاری (قشقرق، دعوا، بحث) میزنند. کودکان لجباز، به شدت حساس هستند و در صورتی که خواستههای آنها عملی نشوند به شدت عصبانی میشوند.
لجبازی در کودکان
در روند طبیعی رشد کودک، وقتی نوزادان گرسنه هستند و یا خود را خیس کردهاند گریه میکنند، این یک واکنش طبیعی است. هرچه کودکان بزرگتر میشوند از آنها انتظار میرود که به جای گریه و جیغ، از کلمات برای بیان خواستهها و ابراز احساسات خود استفاده کنند و بتوانند به تعویق افتادن خواستههایشان را تحمل کنند و توقع داریم یاد بگیرند که در برخی شرایط، خواستهها و نیازهای دیگران به خواستهها و نیازهای آنها ارجحیت دارد.
لجبازی دوره نوپایی (سن 12 تا 24 ماهگی)
ریشه لجبازی در دورهی نوپایی به اعلام نیاز استقلال بچهها در این سن برمیگردد. برای مثال در این سن، وقتی پدر و مادر به کودک خود میگویند “بیا اینجا”، پاسخ میشنوند “نه”، کودک نوپا پس از آن متوجه میشود که مایل است از خودش اطاعت کند نه از دستورات پدر و مادر، این کشف برای بچهها بسیار هیجانانگیز است و هر زمان که فرصتی به دست آورند این بازی را تکرار میکنند، زیرا کودکان بسیار خوشحال میشوند که دریابند خودشان فرماندهی بدنشان را در اختیار دارند. بنابر این لجبازی در این دوران بخشی از فرایند رشدی کودک محسوب میشود و طبیعی است.
لجبازی به معنای واقعی
گاهی کودک کاری را که شما میخواهید انجام نمیدهد، چون میخواهد کار دیگری بکند. او به رختخواب نمیرود چون میخواهد بازیاش را تمام کند. این لجبازی نیست که باعث دردسر میشود، فقط یک اختلاف سلیقه است. یک توافق مثل “پنج دقیقه دیگر” بهتر از فریاد زدن “کاری را که گفتم بکن” است. گاهی کودک کاری را که شما میخواهید نمیکند، چون نمیفهمد چه میخواهید. با گفتن اینکه تا پایان خوردن ناهار سر میز بماند، کودک ممکن است با خالی شدن بشقابش از سر میز برود. او درک نمیکند باید تا وقتی ناهار همه تمام شود باید سر میز بماند. او نافرمانی نکرده است، بلکه موضوع را نفهمیده است. گاهی کاری را که شما میخواهید نمیکند، چون میخواهد شما را اذیت کند. به کودک میگویید کتاب جدیدتان را دست نزند، او هم مستقیما به سراغش میرود. این تلاشی آگاهانه برای تحریک شماست. این و فقط همین، نه بقیه مثالها لجبازی واقعی هستند.
علت لجبازی کودکان چیست؟
1–خلق و خوی دشوار (دمدمی مزاج)
بعضی از کودکان از بدو تولد بدخلق و حساس هستند. به طوری که مدام از خلق آرام به خلق طوفانی نوسان دارند و بواسطهی همین خلقوخوی دشوار بسیار انعطافناپذیر بوده و با شرایط و موقعیتهای جدید به سختی سازگار میشوند. برای مثال کودکان با خلق و خوی دشوار وقتی تصمیمی میگیرند، تقریبا غیرممکن است که نظرشان عوض شود. همچنین یک ناراحتی کوچک ممکن است این کودکان را آشفته و از کنترل خارج کند.
2–مشکل در یکپارچگی حسی
کودکان لجباز در پردازش اطلاعات حسی دچار مشکلاند و به همین دلیل به تحریکات حسی واکنش شدید و منفی نشان میدهند. برای مثال، کودکان لجباز ممکن است تحمل نداشته باشند کودکی به آنها دست بزند یا اینکه نمیتوانند حضور بیش از یک بچه را در زمین بازی تحمل کنند.
3-ناتوانی در درک احساسات و افکار دیگران و عدم همدلی
کودکان لجباز میدانند که خودشان چه احساساتی دارند و چه میخواهند، اما نمیتوانند احساسات دیگران و چیزهایی که آنها میخواهند را درک کنند. برای مثال، این کودکان، نمیتوانند شرایط والدین را درک کنند و حتی اگر والدین آنها مریض باشند باز توقع دارند که هر وقت که میخواهند آنها با او بازی کنند. به دلیل عدم همدلی در کودکان لجباز، ارتباط برقرار کردن با آنها دشوار است. تحسین و تشویق، چندان توجه آنها را جلب نمیکند. برای مثال، “خیلی کار خوبی کردی” که میز را تمیز کردی،” توجه کودک را جلب نمیکند، اما یک والد عصبانی که فریاد میزند “ده بار بهت گفتم شلوارت رو بپوش” توجه آنها را جلب میکند.
مقاله پیشنهادی: «آشنایی با اضطراب جدایی در کودکان»
4-ضعف در حل مسئله
کودکان لجباز وقتی ناراحت میشوند، آنقدر در هیجان غوطهور میشوند که کاملا غیر منطقی میشوند. در واقع کودک میخواهد دیگران اوضاع را رو به راه کنند چرا که خودش توانایی حل مسئله را ندارد.
5-سبکهای فرزندپروری ناسازگارانه والدین
برای مثال والدینی که هر کاری که فرزندشان از آنها میخواهد فورا انجام میدهند، احساس حق به جانب بودن را در فرزندانشان ایجاد کرده و آنها را پرتوقع بار میآورند. از طرفی دیگر هم وقتی والدین قوانین سفت و سختی برای کودکان وضع میکنند کودکان احساس طردشدن و دوست داشتنی نبودن میکنند و باعث خشمگین و لجباز شدن آنها میشوند.
6-رویدادهای محیطی استرسزا
رویدادهایی مثل تولد فرزندی دیگر، مهد کودک رفتن کودک، طلاق والدین، مرگ عزیزان همه عواملی هستند که میتوانند ناراحتی زیادی در کودکان ایجاد کنند و آنها را بیقرار کنند، در نتیجه با لجبازی کردن، ناراحتی خودشان را بر سر دیگران خالی میکنند.
همگی این عوامل، کنارآمدن با دیگران را برای کودک لجباز دشوار میکنند. چنین کودکی در تلاش برای کنترل محیط خود، به راحتی نافرمان و لجباز میشود. برای کمک به کودک، توصیه می کنیم، این آسیبپذیری کودک را درک کنید و به کودک یاد دهید که همکاری کند و انعطافپذیر باشد.
تکنیکهایی برای مواجهه با لجبازی در کودکان
1-به رفتارهای مثبت کودکتان توجه کنید
به جای گفتن دختر خوب و پسر خوب به فرزند خود، به او بگویید کدام کار او خوب بوده است. به رفتارهای مثبت کودک توجه کنید و حرفشنوی او را تحسین کنید «خیلی خوشم آمد که کتات را آویزان کردی». با توجه به حرف شنوی کودک، می توانید لجبازی و نافرمانی کودک را کاهش دهید. همچنین به جای استفاده از جملات منفی، از جملات مثبت استفاده کنید. برای مثال «لطفا دستم را بگیر» به جای «ندو». از آنجایی که تعداد بدرفتاریها در کودکان لجباز زیاد میباشد، بهتر است در ایتدا روی یک رفتار کودک تمرکز کنید و رفتارهای دیگر کودک را نادیده بگیرید.
2-زمانی را به وقت گذرانی با کودکتان اختصاص دهید
اختصاص زمانی معین به کودک و توجه مستمر به او باعث کاهش بدرفتاری در کودکان لجباز می شود. زیرا بسیاری از بد رفتاریهای کودکان لجباز به این موضوع مربوط میشوند که آنها میخواهند مرکز توجه باشند. در هنگام تعامل با کودک، بهخاطر داشته باشید که آنها با بزرگسالان متفاوتاند. پیادهروی برای آنها با آنچه ما پیادهروی میدانیم، فرق دارد. ممکن است که کودک خردسال یک هزارپا ببیند و پنج دقیقه بایستد و آن را تماشا کند. یک کودک بزرگتر ممکن است بخواهد بداند که چرا برگها زرد میشوند. خیلی مهم است که والدین سرعتشان را با کودک تنظیم کنند و به کودک زمان دهند تا اطرافش را مشاهده کند. اغلب والدین، کودکان را وادار میکنند تا با برنامههای آنها سازگار شوند. عجیب نیست که آنها هم خشمگین و لجباز میشوند.
وقتی میخواهید فرزندتان کاری را انجام بدهد. خواستهی خود را به صورت درخواست بیان نکنید (برای مثال نگویید ممکن است به گربه غذا بدهی؟). وقتی فرمان خود را به صورت درخواست بیان میکنید. به او حق انتخاب میدهید. به همین دلیل به خودش حق میدهد بگوید «نه». تا میتوانید به فرزند خود حق انتخاب بدهید ولی نه وقتی میخواهید کار خاصی انجام دهید.
3-تکنیکهای خودآرامسازی را به کودکتان بیاموزید
راهبردهای مختلفی برای آرام کردن کودکان لجباز وجود دارد. برای مثال، نوزادان با مکیدن انگشت، بغل کردن یک عروسک نرم یا یک پتوی گرم آرام می شوند. برای کودکان بزرگتر، آرام کردن میتواند به این شکل باشد که کودک با انجام دادن فعالیتی دیگر توجه خود را منحرف کند. نوع این فعالیتها به سلیقه خود کودک انتخاب میشود مثلا بعضی کودکان با گوش کردن و یا خواندن کتاب داستان آرام میشوند بعضی دیگر با نوازش کردن یک حیوان خانگی. والدین باید کودکان را در شناسایی این فعالیتها کمک کنند.
4-مهارتهای حلمسئله را به کودکتان بیاموزید
یکی از عوامل ایجاد کننده لجبازی در کودکان، توانایی ضعیف این کودکان در حل مشکلات و مسائل است. والدین باید به کودکان کمک کنند که مشکل را شناسایی کنند، سپس از کودکان بخواهند هر راه حلی را که برای رفع مشکل به ذهنشان میرسد بیان کنند (هرچه بیشتر بهتر). در مرحلهی بعد والدین به کمک کودکان محاسن و معایب هر راه حل را پیدا میکنند و در آخرین مرحله بهترین راهحل را با کمک کودک انتخاب کنید.
5-حس مسئولیتپذیری را در کودکتان تقویت کنید
با توجه به سن کودک، تکالیفی را برعهدهی او بگذارید، با این کار ،حس مسئولیت را در او تقویت میکنید. اگر کودک لجباز شما از انجام این تکالیف شانه خالی کرد، شما به عنوان والدین، دوش به دوش او این کارها را انجام دهید و اگر این کارها را انجام داد به او پاداش دهید. برای مثال، میتوانید از کودک 5 ساله خود در آشپزی کردن کمک بگیرید.
6- از تکنیک محرومسازی استفاده کنید
وقتی که هیچ تکنیکی مؤثر واقع نشد، از تکنیک محرومسازی برای تغییر رفتار کودک استفاده کنید.
ابتدا به کودک هشدار بدهید، به این صورت که اگر بعد از پنج ثانیه سکوت، فرزندتان فرمان شما را اجرا نکرد، به او هشدار بدهید. فرمان خود را تکرار نکنید. هشدارتان به صورت «اگر-آنگاه» باشد، اگر لباست را برنداری، آنگاه باید روی صندلی بنشینی!. هشدارها باید قاطعانه باشند تا کودک بفهمد جدی هستید. وقتی کودک هشدار شما را شنید و فرمانتان را اجرا کرد، بلافاصله به او توجه کرده و او را تشویق کنید. اگر بعد از هشدار دادن فرزندتان خواسته شما را اجرا نکرد، باید از فن محروم کردن استفاده کنید. بهترین شیوه محروم کردن این است که فرزند خود را روی صندلی، رو به دیوار بنشانید و به او بگویید « چون کاری که از تو خواستم را انجام ندادی باید روی این صندلی بنشینی». مدت محرومیت برای پیشدبستانیها باید 2 تا 4 دقیقه باشد و برای دبستانیها حدود 5 دقیقه.
وقتی فرزندتان در دورهی محرومیت به سر میبرد، با او حرف نزنید. قشقرقهای فرزندتان و فریادها و اعتراضات یا قولهای او را نادیده بگیرید. مشغول کارتان شوید. از زمانسنج استفاده کنید تا فرزندتان بداند چقدر باید روی صندلی بنشیند.
یک قاعدهی مهم این است که فرزندتان حتما باید 30 ثانیه آخر دوره محرومیت خود را در آرامش به پایان برساند. اگر زمانی که زمانسنج به صدا درمیآید کودک هنوز سر و صدا میکرد، به او بگویید «باید آنقدر روی صندلی بشینی تا آرام شوی» .