Search
Close this search box.
اسکیما تراپی ، طرحواره درمانی

چگونه طرحواره‌ درمانی یا اسکیما تراپی به رهایی از الگوهای رفتاری آسیب‌رسان کمک می‌کند؟

  • اگر مقاله قبلی با عنوان “طرحواره درمانی چیست و چه کاربردی دارد؟” را مطالعه کرده باشید، حتماً متوجه شده‌­اید که طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی (Schema Therapy) یک رویکرد درمانی جدید است. این روش درمانی بر اساس مطالعات متعدد در زمینه آسیب­‌شناسی و درمان اختلالات روانی بخصوص اختلالات روانی مقاوم به درمان مثل اختلال افسردگی و اضطراب مزمن، اختلال شخصیت، اختلال خوردن، اختلال مصرف مواد و غیره تدوین شده است. طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی از تلفیق مولفه­‌ها و تکنیک­‌های اثربخش چند روش درمانی معروف شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT)، روانکاوی، درمان مبتنی بر روابط اُبژه و درمان هیجان مدار بدست آمده است. در این مقاله قصد داریم به نحوه اثرگذاری طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی در رهایی از الگوهای رفتاری آسیب­‌رسان بپردازیم. در این مقاله شما با جزییات جدیدی از فرایند درمان و نحوه تاثیر طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی در درمان انواع اختلالات روانشناختی و علی­‌الخصوص اختلال شخصیت مرزی آشنا خواهید شد. در واقع، طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی به درمان طرحواره‌های ناسازگار اولیه، کشف و درک آنها کمک می‌کند. این روش درمانی به افراد کمک می­‌کند تا از شر الگوهای ناکارآمد یا مشکل­‌سازی که حاصل از برآورده نشدن یا برآورده شدن افراطی نیازهای عاطفی دوران کودکی است خلاص شوند. در مقاله “چگونه طرحواره‌درمانی به رهایی از الگوهای رفتاری آسیب‌رسان کمک می‌کند؟” که در حال مطالعه آن هستید علاوه بر پرداختن به تاثیرات منفی الگوهای ناکارآمد و تکراری در زندگی افراد، به روش‌هایی برای مقابله و مدیریت بهتر آنها نیز پرداخته شده است.

    تعریف طرحواره­‌ها یا تله‌­های ذهنی

    طرحواره‌­ها یا تله‌های ذهنی/زندگی به مجموعه‌­ای از الگوهای ذهنی گفته می‌شود. این الگوهای ذهنی از دوران کودکی در فرد شکل گرفته و بر جنبه‌­های مختلف زندگی فکری، عاطفی و ارتباطی وی تاثیر می­‌گذارد. در واقع، بر اساس تجربیاتی که در کودکی و در تعامل با اعضای خانواده و به خصوص با مراقبین اصلی داشته‌ایم، الگوهای خاصی از فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن در ما شکل می‌­گیرند. بطور طبیعی، این الگوها ما را برای اقدام موثر در مواجهه با موقعیت­‌های زندگی آماده می­‌سازند. اگر طرحواره‌­ها نقش مثبتی در زندگی داشته باشند و موجب رشد و تعالی ما شوند، مشکلی پیش نخواهد آمد. اما زمانی که طرحواره‌­ها تبدیل به طرحواره‌­های  منفی و ناکارآمد شوند موجب ایجاد آسیب‌­پذیری در ما خواهند شد و ما را در الگوهای رفتاری آسیب­‌رسان گیر می‌­اندازند.

    از نظر علمی چنین طرحواره‌­هایی را طرحواره­‌های ناسازگارانه اولیه (Early Maladaptive Schemas) یا تله‌­های ذهنی می­‌نامند. این طرحواره‌­ها همان الگوهای ذهنی هستند که ما را برای اشتباهات تکراری در زندگی آماده می­‌کنند. در واقع وقتی فردی دارای یک یا چند طرحواره ناسازگارانه اولیه یا تله ذهنی فعال باشد، تمامی تلاش­‌هایش در زندگی برای غلبه بر این طرحواره‌­ها یا رهایی از آشفتگی ناشی از آنهاست. چنین تلاشهای معمولاً بصورت تکرای، افراطی، ناخودآگاه و آسیب زننده هستند. پس همانگونه که گفته شد طرحواره‌­ها یا تله‌­های ذهنی روی تمامی جنبه‌های زندگی ما تأثیر می‌گذارند و به دلیل ماهیت سوگیرانه­‌ای که دارند ما را در روابط، افکار و احساسات به دردسر می­‌اندازند.

    مهمترین دلایل شکل­‌گیری طرحواره­‌ها یا تله‌­های ذهنی

    شواهد علمی نشان می‌­دهند که مهمترین علل شکل­‌گیری طرحواره‌ها یا تله­‌های ذهنی، مشکل در برآورده شدن نیازهای اولیه­ کودکان و نیز برخی از آسیب‌­های دوران کودکی است. در ادامه به تشریح آن­ها پرداخته می‌­شود.

    نیازهای اصلی دوران کودکی

    بد نیست بدانید یکی از مهمترین عوامل ایجاد طرحواره‌ها، عدم برآورده شدن نیازهای عاطفی در ایام کودک کودکی و نوجوانی است. به صورت کلی نیازهای کودک شامل موارد ذیل هستند:

    • داشتن حس امنیت و دلبستگی ایمن به اعضای خانواده
    • احساس استقلال و کارآمدی
    • آزاد بودن در بیان نیازها و خواسته‌های خود از دیگران
    • نیاز به بازی و تفریح
    • نیاز به تعیین محدودیت‌ها با در نظر گرفتن سن کودک

    در صورتی که این نیازها به درستی برآورده نشوند موجب بروز مشکلات خاص هیجانی و رفتاری در کودک می­‌شوند. یکی از پیامدهای ناشی از برآورده نشدن صحیح نیازها، شکل گرفتن طرحواره­‌های ناسازگارانه اولیه است. در واقع بین برآورده شدن نیاز و شکل‌­گیری طرحواره­‌ها یا تله‌­های ذهنی رابطه دو طرفه وجود دارد.

    اسکیما تراپی ، طرحواره درمانی

    تجربه‌­های منفی و آسیب­‌های دوران کودکی

    علاوه بر نیازهای اساسی دوران کودکی، تجربه­‌های منفی و آسیب­های زمان کودکی نیز می­‌تواند به شکل­‌گیری طرحواره‌­ها کمک کند. برخی از این تجارب و آسیب­‌ها شامل موارد زیر است:

    • برآورده نشدن نیازهای عاطفی کودک؛ از سوی والدین و مراقبین اصلی، می‌­تواند عاملی برای ایجاد الگوهای عاطفی مخرب در روابط آینده باشد.
    • آسیب دیدن در زمان کودکی یا قربانی شدن؛ می‌تواند باعث ایجاد خاطرات همیشگی از درد و رنج، سوء استفاده، ضربه یا ناراحتی در فرد شود.
    • زیاده‌­روی در برآورده کردن و عدم تعیین محدودیت برای کودک؛ نیز ممکن است وی را فردی همواره متوقع بار بیاورد. چنین افرادی در مواجهه با شکست­‌ها به شدت خشمگین شده و احساس ناکامی عمیقی می­‌کنند.
    • نبود استقلال در دوران کودکی؛ ممکن است باعث درونی­سازی اجباری برخی از نگرش­‌ها و رفتارهای والدین در فرد شوند. برخی از این نگرش­ها و رفتارها ممکن است به طرحواره تبدیل ‌شوند. طرحواره‌­هایی که انتخاب فرد نبوده و اساساً آسیب زننده هستند.

    طرحواره‌ها/ تله‌­های ذهنی چگونه ما را با مشکل مواجه می­‌کنند؟

    همانطور که گفتیم طرحواره‌ها یا تله‌­های ذهنی در دوران کودکی رشد کرده و شکل می­‌گیرند، و در صورتی که مدیریت نشوند باعث خلق الگوهای ذهنی منفی و روابط ناسالم می‌شوند. طرحواره درمانی به زبان ساده به تلاشی هدفمند برای تغییر در افکار، احساسات و رفتارهای ناخودآگاه مرتبط با طرحواره­‌ها یا تله­‌های ذهنی گفته می­‌شود. طرحواره‌­ها معمولاً بر روابط بین فردی علی­‌الخصوص روابط عاطفی تاثیر منفی می‌گذارد.  روش‌های مقابله‌ای که توسط طرحواره‌ها در ما به وجود می‌آیند نیز اغلب ناسالم و مضر هستند.

    به صورت کلی متخصصین اسکیما تراپی 18 طرحواره را شناسایی کرده‌اند. افراد مختلف ممکن است دارای چند طرحواره همزمان باشند. اما به طور معمول افراد درگیر 3 الی 4 طرحواره یا تله ذهنی هستند. شدت طرحواره‌­ها ممکن است در افراد مختلف به گونه متفاوتی دیده شود. طبق شواهد علمی می‌­توان چنین ادعا کرد که طرحواره‌­ها در همه آدم­ها شکل می­‌گیرد؛ اما نوع و شدت آن در افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد. بر این اساس باید گفت به دلیل وجود طرحواره‌­های فعال در ذهن، همه ما ممکن است دارای آسیب­‌پذیری­‌هایی در زندگی باشیم. آسیب‌­پذیری­‌هایی که می‌­توانند مسیر رشد ما را متوقف ­کنند. شاید مشکلات ارتباطی همیشگی و آشفتگی­‌های روزمره یا حتی نارضایتی که در زندگی تجربه می‌­کنیم نیز ناشی از جود همین طرحواره­‌ها یا تله­‌های ذهنی باشد!

    مقاله پیشنهادی: تله‌های زندگی چیست؟ 11 نوع تله زندگی + دانلود پرسشنامه تله‌های زندگی

    پنج حوزه­ای که طرحواره­‌ها در آن طبقه بندی می‌­شوند

    مطالعات انجام شده نشان می­‌دهد که 18 طرحواره ناسازگارانه اولیه را می­توان در پنج حوزه یا دسته مجزا طبقه‌­بندی کرد. این حوزه مرتبط با نیازهای برآورده نشده دوران کودکی و نوجوانی است. پنج حوزه­ای که طرحواره‌­ها در آن طبقه بندی می‌شوند عبارتند از:

    • حوزه اول، حوزه بریدگی و طرد؛ که در بردارنده طرحواره‌هایی است که منجر به خلق روابط ناسالم در فرد می‌شود.
    • حوزه دوم، حوزه استقلال و عملکرد مختل؛ مشتمل بر طرحواره‌هایی است که موجب نادیده گرفته شدن حس قدرت فرد، به عنوان یک فرد بزرگسال می‌شوند.
    • حوزه سوم، حوزه محدودیت‌های مختل؛ در این حوزه طرحواره­هایی قرار دارند که بر احساس خودکنترلی، توانایی احترام به مرزها و محدودیت‌ها تأثیرگذار است.
    • حوزه چهارم، حوزه دیگر جهت‌مندی؛ تمایل به توجه و قدرت­‌دهی به دیگران در بخش‌های مختلف زندگی باعث ایجاد طرحواره‌­هایی می­‌شود نتیجه آنها اولویت دادن افراطی به دیگران و نیازهای آنها است.
    • حوزه پنجم، حوزه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری؛ که باعث ایجاد طرحواره‌هایی با اولویت تلاش افراطی برای جلوگیری از شکست و اشتباه، بازداری خواسته­‌ها و هیجانات مثبت و بی‌توجهی به خواسته‌ها یا احساسات فردی می‌شود.
    جدول یک. حوزه‌­های طرحواره و طرحواره‌­های مرتبط
    حوزه بریدگی و طرد حوزه استقلال و عملکرد مختل حوزه محدودیت‌های مختل حوزه دیگر جهت‌مندی حوزه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
     طرد و رهاشدگی

    بی‌اعتمادی/ بد‌رفتاری

    محرومیت هیجانی

    نقص و شرم

    بیگانگی و انزوای اجتماعی

    وابستگی / بی­‌کفایتی

    آسیب‌پذیری نسبت به بیماری و ضرر

    گرفتار / خود تحول نیافته

    شکست

    وابستگی / بی‌کفایتی

    استحقاق / بزرگ­منشی

    خود کنترلی و خود انضباطی ناکافی

     وابستگی / بی‌کفایتی

    آسیب‌پذیری نسبت به بیماری و ضرر

    گرفتار / خود تحول نیافته

    شکست

    منفی گرایی / بدبینی

    تنبیه گرایی

    استانداردهای سفت و سخت / انتقاد جویی

    بازداری هیجانی

    طرحواره‌ها منجر به ایجاد چه نوع سبک مقابله‌ای در ما می‌شوند؟

    سبک مقابله‌ای به واکنش‌های رفتاری فرد در مقابل یا در نتیجه طرحواره‌ها در اطلاق می‌شود. به طور معمول یک سبک مقابله‌ای از افکار و احساسات آغاز شده و به رفتار منجر می­‌شود. این رفتارها به عنوان راهی برای اجتناب از احساسات دردناک و طاقت فرسای است که طرحواره­‌ها ایجاد می‌کنند. بد نیست بدانید سبک مقابله‌ای در برخی شرایط خاص و در دوران کودکی می‌تواند مفید باشد، زیرا ضامن بقای فرد است؛ اما وجود افراطی آن در بزرگسالی باعث تقویت طرحواره‌های ناسازگارانه می‌شود.

    به طور معمول سبک مقابله‌ای هر شخص متناسب با شرایط زندگی‌، خلق و خوی فردی و آموخته شده وی از اُبژه‌ها یا والدین دوران کودکی به صورت ناخودآگاه طرح‌ریزی و ایجاد می‌شود. در ضمن این سبک‌ها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند و ممکن است در طول زمان سبک مقابله‌ای افراد تغییر کند، اما فرد همچنان درگیر همان طرحواره باشد. به صورت کلی سه سبک مقابله‌ای اجتناب (فرار کردن)، تسلیم (تسلیم شدن) و جنگیدن (جبران بیش از حد) وجود دارند. در ادامه به توضیح بیشتر در مورد سبک‌­های مقابل‌ه­ای می‌پردازیم.

    اجتناب (فرار کردن)

    در این سبک مقابله‌­ای فرد تمرکز خود را بر داشتن زندگی بدون وجود آشفتگی­‌های ناشی از طرحواره می‌گذارد و ‌به همین علت از شرکت در فعالیت‌ها یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد آسیب یا صدمه به وی می‌شود، اجتناب می‌کند. اجتناب از طرحواره می‌تواند باعث ایجاد رفتارهای پرخطر همچون مصرف مواد، رفتارهای وسواس­‌گونه و اجباری یا رفتارهایی که باعث حواس‌­پرتی می‌گردند همچون کار کردن بیش از حد، شود.

    تسلیم (تسلیم شدن)

    هنگامی که فرد بصورت ناخودآگاه و در گذر زمان تصمیم به پذیرش یک طرحواره می‌گیرد، در واقع در مقابل آن تسلیم می‌شود. درگیر بودن در این سبک مقابله‌ای به معنای تقویت طرحواره یا ادامه دادن فرد براساس آن طرحواره‌­های ناسازگارانه اولیه است. این سبک ممکن است در افرادی که در کودکی دچار غفلت عاطفی بوده‌اند، بیشتر دیده شود.

    جنگیدن (جبران بیش از حد)

    زمانی که فرد با طرحواره فعال خود به مبارزه پرداخته و برخلاف آن عمل می‌کند، از سبک مقابله‌ای جنگیدن یا جبران بیش از حد استفاده می­کند. افراد زیادی جنگیدن را پاسخی سالم به طرحواره می‌دانند و در جهت جبران بیش از حد آن تلاش می‌کنند. به طور معمول اعمال و رفتارهایی پیامد چنین سبک مقابله‌ای هستند پرخاشگرانه، بدون احساس یا بیش از حد عملگرایانه به نظر می‌رسند، این واقعیت می‌تواند بر روابط فرد و دیگران تأثیرگذار باشد.

    همانگونه که گفته شد، اگرچه سبک‌های مقابله‌­ای پاسخ­‌های رفتاری خاص به منظور پیشگیری از فعال شدن طرحواره­‌ها و آشفتگی­‌های ناشی از طرحواره‌­ها هستند و ممکن است نتایج مثبتی هم برای فرد داشته باشند؛ اما به دلیل ماهیت افراطی که پیدا کرده­اند ممکن است آسیب زننده بوده و به تداوم طرحواره‌­ها یا تله‌­های ذهنی کمک کنند.

    اسکیما تراپی ، طرحواره درمانی

    ذهنیت طرحواره­ای چیست؟

    متخصصین طرحواره درمانی، ذهنیت­های طرحواره­ای (Schema Modes) را نیز به عنوان یکی از عوامل موثر در تدوام طرحوار­ها و مشکلات ناشی از آن­ها در زندگی فرد می­‌دانند. ذهنیت طرحواره­ای، یک حالت ذهنیِ لحظه­‌ای، موقت و گذرا است که بطور ناگهانی سیستم ذهنی، عاطفی، رفتاری و ارتباطی فرد را تحت تاثیر قرار می­دهد. در واقع، ذهنیت (Mode) فعلی هر شخص ترکیبی از طرحواره‌های فعال و سبک‌های مقابله‌ای او است. اگر طرحواره‌­ها و سبک­‌های مقابله‌­ای وی سازگارانه و مثبت باشند ذهنیت سالم و اگر ناکارآمد و آسیب‌­زننده باشند به عنوان ذهنیت ناسالم طبقه‌­بندی می­‌شود. پس طبق تعریف ارائه شده دو طبقه کلی از ذهنیت‌­ها وجود دارد؛ ذهنیت­ سالم یا سازگارانه و در مقابل آن ذهنیت ناسالم یا ناسازگارانه. بر اساس رویکرد اسکیما تراپی ذهنیت­‌هایی که باعث بروز مشکلات هیجانی، رفتاری و ارتباطی در افراد می­‌شوند ماهیتی ناسازگارانه دارند.

    طبق شواهد موجود، علاوه بر طرحواره­‌ها و سبک­‌های مقابله، ذهنیت­‌های ناسازگارانه نیز به عنوان عاملی برای تداوم الگوهای رفتاری آسیب­‌رسان هستند. لذا، یکی از اهداف مهم طرحواره درمانی تغییر ذهنیت­‌های طرحواره­ای ناسالم و تقویت ذهنیت­‌های سالم در فرد است. طرحواره درمانی می­‌تواند با تغییر در ذهنیت­‌ها موجب رهایی از شر الگوهای رفتاری آسیب‌­رسان شود. در واقع، ذهنیت­‌های طرحواره به درمانگر کمک می‌کنند تا فرد را با توجه به سبک مقابله‌ای، رفتارها و ویژگی‌های فردی وی در دسته خاصی قرار داده و درمان کنند. ذهنیت­‌های طرحواره­ای به چهار دسته کلی تقسیم می‌شوند:

    • ذهنیت­‌های کودک؛ که با احساسات و رفتارهای کودکانه مشخص می­‌شوند.
    • ذهنیت­‌های مقابله‌­ای ناکارآمد، که برای جلوگیری از ناراحتی عاطفی استفاده می‌­شوند اما در نهایت فقط طرحواره را تقویت می­‌کنند.
    • حالت‌های والد ناکارآمد؛ که در اصل درونی‌سازی صداهای انتقادگرانه، متوقعانه یا خشن والدین هستند.
    • حالت بزرگسال سالم؛ که نشانگر خود منطقی، سالم و کارآمد در فرد است. این ذهنیت با تعیین محدودیت‌ها و مقابله با تاثیرات منفی ناشی از سایر ذهنیت­‌ها، موجب برخورد موثر فرد با چالش­‌های زندگی می­‌شود.

    هدف طرحواره درمانی یا اسکیما تراپی چیست؟

    بطور کلی، هدف طرحواره درمانی شناسایی، مدیریت و تغییر طرحواره‌­ها، سبک­‌های مقابله‌­ای و ذهنیت‌­های طرحواره‌­ای و در نتیجه آن تغییر الگوهای رفتاری خود آسیب­‌رسان در افراد است. لذا می­‌توان گفت اهدافی که در اسکیما تراپی برای شما در نظر گرفته می­‌شود عبارتند از:

    • شناسایی طرحواره‌­های ناسازگارانه و تلاش برای درمان و تغییر آنها
    • شناسایی سبک‌های مقابله‌ای و ایجاد ارتباط بین آنها و نیازهای عاطفی فرد
    • تغییر الگوهای احساسی و رفتاری ناشی از طرحواره­‌ها
    • اینکه یاد بگیرید نیازهای عاطفی اصلی خود را با روش­های سالم و سازگارانه برآورده کنید
    • اینکه یاد بگیرید چگونه در مواقعی که نیازهای عاطفی شما برآورده نمی‌­شود بدون پریشانی و احساس ناکامی و به روشی سالم واکنش نشان دهید

    در نهایت، همه اینها به شما کمک می­‌کنند تا یک ذهنیت بزرگسال سالم و قوی را در خود ایجاد کنید. یک ذهنیت سالمی که به خوبی توسعه یافته است و می­‌تواند به مدیریت و تغییر سایر ذهنیت­‌ها کمک کند. چنین تغییری موجب می­‌شود تا فرد از شر الگوهای مخرب در احساسات و روابط خلاص شود.

    از چه تکنیک‌هایی در طرحواره درمانی استفاده می‌شود؟

    اغلب متخصصان طرحواره درمانی با توجه به شرایط مراجع و روش درمانی خود، از چندین تکنیک مهم در درمان استفاده می‌کنند. برخی از تکنیک‌ها برای اغلب مراجعین کارآمد است، اما همین تکنیک ممکن است برای یک مراجع خاص اثربخش نباشد. در این صورت مراجع باید موضوع را با تراپیست طرحواره‌­درمانگر خود در میان بگذارد. نکته مهمی که مراجع و درمانگر باید به خاطر داشته باشند رابطه درمانی موجود بین آنها است. هر چه رابطه درمانی با احساس راحتی و امنیت بیشتری همراه باشد، پیامد درمان هم می‌­تواند بهتر باشد. به طور معمول در اسکیما تراپی از دو تکنیک مواجهه همدلانه (Empathic confrontation) و بازوالدینی حد و مرزدار (Limited reparenting) استفاده می­‌شود که در ادامه به تشریح آنها می‌پردازیم:

    • مواجهه همدلانه. با این تکنیک درمانگر شما تلاش می­‌کند تا طرحواره‌های مطرح شده را اعتبار ‌بخشد، نسبت به شما درک و همدلی داشته باشد و در عین حال به شما کمک ‌کند تا اهمیت تغییر را درک کنید.
    • تکنیک بازوالدینی حد و مرزدار. متخصص طرحواره درمانی با استفاده از این تکنیک به شما کمک می­‌کند تا در یک فضای امن، همراه با شفقت و احترام به نیازهای عاطفی که در دوران کودکی برآورده نشده‌­اند، دست یابید. واژه “حد و مرزدار” یا “محدود” به این معنی است که با هدف درمان و چارچوب­‌های روان‌درمانی مطابقت دارد.

    مقاله پیشنهادی: تراپی چیست و چرا شروع آن برای هر کسی ضروری است؟

    تکنیک­‌های مهم طرحواره‌­درمانی

    به صورت کلی تکنیک های طرحواره درمانی به چهار دسته تکنیک­‌های احساسی، تکنیک­‌های میان فردی، تکنیک­‌های شناختی و تکنیک­‌های رفتاری تقسیم بندی می‌شوند که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

    تکنیک‌­های احساسی/هیجانی

    تمرکز برخی از تکنیک­‌های طرحواره درمانی بر احساسات و هیجانات است. تکنیک‌­های هیجانی عمدتاً شامل تصویرسازی و تداعی خاطرات گذشته و ایفای آن نقش هستند. طرحواره درمانگر با ایجاد محیط امن در درمان این فرصت را به مراجع می­‌دهد که هیجانات آسیب زننده خود را که در گذشته ریشه دارند؛ بازسازی کرده و از طریق پردازش مجدد تاثیر آنها را کم نماید. در این تکنیک، ابتدا مراجع به صورت کامل احساسات خود را تداعی کرده و در نقش فرو می‌رود و با کمک درمانگر سعی می‌­کند از طریق تقویت ذهنیت بزرگسال سالم در خود، به آنها پاسخ دهد. این امر کمک زیادی در کنترل خاطرات منفی دارد که موجب رنجش فرد می­‌شوند مثل خاطرات بد از رابطه با والدین و غیره. این تکنیک­‌ها باعث می­‌شود که مراجع پس از چندین جلسه درمانی، تاثیرات طرحواره درمانی در رهایی از شر الگوهای رفتاری آسیب رسان خود را مشاهده کند.

    تکنیک­‌های میان فردی

    تکنیک‌های مرتبط به حوزه روابط بین­‌فردی به بررسی روابط شخص با دیگران، شناسایی تاثیر تله‌های ذهنی وی در روابط و ارائه راهکارهای درمانی کارآمد می‌پردازد. در مواردی ممکن است از یکی از اعضای خانواده، پارتنر یا حتی دوست فرد برای کمک به درمان بهتر وی دعوت به عمل آید. این امر موجب تسریع در فرایند اسکیما تراپی خواهد شد.

    تکنیک­‌های شناختی

    مجموعه تکنیک‌های شناختی به شناسایی طرحواره­‌ها/ تله­‌های ذهنی و چالش کشیدن الگوهای فکری آسیب‌­رسان حاصل از آن­ها می­‌پردازند. در این تکنیک طرحواره درمانگر در تلاش است تا به بررسی تجربیات زندگی مراجع، شناسایی افکار و اعمالی که باعث تقویت یا تضعیف طرحواره یا طرحواره­‌ها در وی شده‌اند، بپردازد. در این تکنیک ممکن است از روش‌­های مختلفی همچون مکالمات هدفمند، فلش کارت یا غیره برای بررسی و تغییر استفاده شود.

    تکنیک­‌های رفتاری

    تکنیک‌های مورد استفاده در حوزه رفتاری سعی در تغییر الگوهای رفتاری مراجع دارند. در این تکنیک­ عمدتاً سبک مقابله‌ای فرد بررسی شده و تلاش می­شود تا با ایجاد فضایی جدید به فرد کمک شود تا انتخاب‌های مثبت و سالم­‌تری داشته باشد. تمرکز اصلی این تکنیک بر تغییر الگوهای رفتاری، تقویت مهارت‌های ارتباطی و استفاده از مهارت حل مساله با کمک درمانگر است. حتی در برخی شرایط ممکن است طرحواره­‌درمانگر تمرین‌های ورزشی را نیز در جهت درمان به مراجع پیشنهاد کند.

    اسکیما تراپی

    آیا در استفاده از طرحواره­‌درمانی محدودیتی وجود دارد؟

    طرحواره درمانی به عنوان یکی از روش‌های درمانی موثر و کارآمد برای برطرف کردن بسیاری از مشکلات حوزه سلامت روان همچون اختلالات خوردن یا افسردگی شناخته می‌شود. هر چند اغلب متخصصین از این روش درمانی برای تغییر در شخصیت و درمان اختلالات شخصیت همچون اختلال شخصیت مرزی بهره می‌برند، اما این روش درمانی برای کمک به مراجعینی که از مشکلات روانی مقاوم به درمان نظیر وسواس فکری-عملی (OCD)، استرس، اضطراب و افسردگی مزمن رنج می­برند نیز بسیار موثر است.

    چگونه می­‌توانم اسکیما تراپی را شروع کنم؟

    اگر درصدد شروع طرحواره درمانی هستید باید این واقعیت را در نظر بگیرید که پیدا کردن طرحواره درمانگر به نسبت سایر رویکردهای درمانی امری نسبتاً مشکل است. چرا که طرحواره درمانی یک رویکرد جدید و تخصصی است که اکثر مشاوران و روانشناسان در این زمینه آموزش نمی‌­بینند و آشنایی حرفه‌­ای چندانی با آن ندارند. یکی از دلایل اینکه طرحواره درمانگران کمی در کشور وجود دارند تخصصی بودن درمان اختلالات شخصیت و بخصوص شخصیت مرزی است که عمدتاً توسط طرحواره درمانی صورت می­‌گیرد. دلیل دیگر دشواری در یافتن طرحواره درمانگر خوب این است که درمان اختلالات روانی نیازمند دانش کافی در زمینه آسیب­‌شناسی روانی است.

    از بین روانشناسان تنها روانشناسان بالینی آموزش دیده در درمانگاه‌های سلامت روان -که عمدتاً فارغ­‌التحصیل دانشگاه‌­های وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هستند؛ در زمینه آسیب‌­شناسی روانی و تشخیص اختلالات روانی آموزش‌­های لازم را می­‌بینند. بطور کلی تعداد چنین روانشناسان بالینی در کشور بسیار کم است. این امر باعث می­‌شود تا در درجه اول یافتن یک تراپیست یا روان­درمانگر خوب و در درجه دوم پیدا کردن یک طرحواره درمانگر دشوار باشد. پس مهم‌ترین و اولین مرحله پیدا کردن یک فرد متخصص کارآمد و حرفه‌ای در این حوزه است. برای اسکیما تراپی می­‌توانید جلسات خود را با دکتر مهدی امینی، متخصص روانشناسی بالینی و طرحواره درمانگر شروع کنید. همانگونه که در رزومه دکتر امینی ذکر شده است ایشان بصورت تخصصی در زمینه درمان اختلالات شخصیت و اختلالات روانی مقاوم به درمان فعالیت دارد. یک راه دیگر پیدا کردن طرحواره درمانگر خوب، پرس و جو از دوستان و آشنایان است. شاید دوستان شما بر اساس تجربه، متخصص طرحواره درمانی خوب و کاربلد را به شما معرفی کنند.

    جمع‌بندی

    ما در این مقاله بصورت مفصل به این موضوع پرداختیم که طرحواره ­درمانی یا اسکیما تراپی چگونه به ما کمک می‌کند تا از شر الگوهای رفتاری آسیب­‌رسان خلاص شویم؟ در این مقاله شما با فرایند طرحواره درمانی، تکنیک‌های مختلف درمان، روش یافتن طرحواره‌­درمانگر خوب و غیره آشنا شدید. با مطالعه این مطلب و با آگاهی که کسب کردید به خوبی می­توانید برای شروع اسکیما تراپی و تغییر طرحواره‌­ها یا تله­‌های ذهنی مخرب خود اقدام کنید. حتی اگر از مشکلات روانی خیلی شدیدی هم در رنج نیستید طرحواره­‌درمانی می­‌تواند برایتان مفید بوده و باعث احساس بهتر در زندگی­‌تان شود. در صورتی که سوالاتی در رابطه با این روش درمانی داشتید با پشتیانی سایت دکتر مهدی امینی در ارتباط باشید.

    سوالات متداول

    1- طرحواره درمانی (ST) برای چه کسانی مفید است؟

    طرحواره درمانی برای هر کسی که درصدد ارتقای سلامت روانی، افزایش رضایت، بهبود روابط عاطفی و حرفه‌ای خود است می‌تواند مفید باشد. مطالعات نشان داده‌اند که طرحواره درمانی برای درمان انواع اختلالات روانی موثر است. طرحواره درمانی همچنین می‌تواند برای افرادی که دارای عزت نفس پایین، خشم مزمن، احساس گناه یا شرم، کمال گرایی افراطی، اهمالکاری، احساس تنهایی یا انزوا، مشکلات مربوط به دلبستگی، مشکل در صمیمیت یا اعتماد، و سایر مشکلاتی که در شادی و رضایت آنها اختلال ایجاد می‌کند، مفید باشد.

    2- طرحواره درمانی (ST) چقدر طول می‌کشد؟
    طول مدت طرحواره درمانی به عوامل مختلفی بستگی دارد، مانند تعداد و شدت طرحواره‌های شما، پیچیدگی مشکلات، اهدافی که می خواهید به آن برسید، سرعت پیشرفت و تعداد جلسات در ماه. به طور معمول، طول مدت طرحواره درمانی 12 تا 24 ماه است. در خلال این مدت نیاز است تا شما بصورت هفته‌ای یک یا دو بار به طرحواره درمانگر خود مراجعه کنید. اکثر طرحواره درمانگران یک جلسه در هفته را کافی می‌دانند. ناگفته نماند برخی از افراد بسته به نیازها و ترجیحات خود ممکن است از دوره طرحواره درمانی کوتاه‌تر یا طولانی‌تر استفاده کنند.

    3-تفاوت بین درمان شناختی- رفتاری (CBT)، رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) و طرحواره درمانی (ST) چیست؟

    رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) و طرحواره درمانی (ST) انواعی از درمان شناختی- رفتاری (CBT) هستند. این دو درمان به عنوان “موج سوم” درمان شناختی- رفتاری (CBT) نیز شناخته می‌شوند. دلیل این نامگذاری این است که در درمان‌های ST و SFT علاوه بر افکار، باورها و رفتار به سایر فرآیندهای روانشناختی نیز توجه می‌شود. درمان DBT شامل توجه به برخی مهارت‌های مهم همچون ذهن آگاهی، مهارت بین فردی و غیره است و در طرحواره درمانی بر توجه به نیازهای تجربی و عاطفی تاکید می‌شود.
    از نظر کاربرد درمان شناختی- رفتاری (CBT) عمدتاً یک درمان قوی و مبتنی بر شواهد برای درمان مشکلاتی چون اضطراب، افسردگی و استرس است. از طرحواره درمانی برای درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت و مشکلات روانی مقاوم به درمان استفاده می‌شود. درمان DBT نیز به طور خاص برای درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) یا بوردرلاین ایجاد شده، اما امروزه کاربردهای درمانی دیگری نیز پیدا کرده است. از نظر طول مدت، درمان CBT معمولاً بین 10 تا 20 جلسه طول می‌کشد، در حالی که درمان‌های ST و SFT معمولاً طولانی‌تر هستند.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۳۶ رای
    به اشتراک گذاری:

    دیدگاه‌ خود را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *